برگرفته از نوشتههای «ابراهیم جرج خیرالله»
مقاله پیش رو بیانیه کوتاهی در قالب دیدگاه انتقادی از بهائیت از ابراهیم خیرالله است که در اصل تیتر و عنوانی نداشت و در سال ۱۹۰۱ در کتابش واقعیاتی برای بهائیان انتشار یافت. تیترهای فرعی به متن اضافه شده است. این یک متن مختصر از مهمترین انتقادات و گلایههای بهائیان وحدتگرا (یونیتارین) نسبت به عبدالبهاء در اولین سالهای شکاف و جدایی بین آنها است. البته یکی از مهمترین مواردی که در این شکوائیه نیامده، همانا مخفی کردن و پنهان نگهداشتن بخشی از وصیتنامه بهاءالله است.
جعل و تحریف در آثار بهاءالله:
در پاسخ به این پرسش که “آیا عباس افندی جرأت تغییر و تحریف در متن گفتار بهاءالله را داشته است؟” با اطمینان میگوییم “بله” و شک نداریم که اگر در آینده هم انجام تغییر در متون بهاءالله لازم باشد، او و طرفدارانش این کار را باز هم انجام خواهند داد. زیرا اگر شخصی یک بار جرأت تغییر و تحریف کلمات یک متن را پیدا کند، طبعاً این استعداد و آمادگی در او وجود دارد که این کار را دوباره تکرار کند.
ما اسناد و متون زیادی از بهاءالله در اختیار داریم که توسط عبدالبهاء مورد تغییر و تحریف واقع شد. بعضی از مهمترین آنها عبارتند از:
لوح بیروت …
خانواده عبدالبهاء نوشتهای را تولید کردند که ابتدا ادعا کردند توسط پیشکار بهاءالله (میرزا آقاجان، خادمالله) نوشته شده و برای غصن اعظم (عباس افندی)، در زمانی که در بیروت بود ارسال گردید.
بعدها مدعی شدند که آن یکی از گفتارهای بهاءالله است و آن را “لوح بیروت” نامگذاری کردند. ولی خادمالله، خادم و پیشکار بهاءالله، نوشتن این متن توسط خودش را انکار و اعلام کرده که نوشته مزبور از گفتارهای بهاءالله نمیباشد. عباس افندی تلاش زیادی به خرج داد تا به طرفدارانش بقبولاند متن آن لوح صحیح میباشد.
آنها یکی از الواح موسوم به لوح حکم را گرفتند و عباراتی را از بخش میانی آن حذف و سپس ادعا کردند که این لوح خاصی است و برای غصن اعظم یعنی همان عبدالبها صادر شده است. آنها این لوح را در مجموعه مکتوبات خود آوردهاند. ما بهطور اتفاقی این الواح را ملاحظه و ادعای آنها را رد کردیم، زیرا ما متن کامل این لوح را به خط خود بهاءالله عیناً داریم.
پس از این روشنگری بود که آنها ساکت شدند. گرچه آنها هنوز هم این نوشته را برای کسانی که اطلاع کافی درباره آثار بهاءالله ندارند، بهطور مخفیانه قرائت کرده و آن را لوح ویژهای درباره عباس افندی قلمداد میکنند.
لوح خزانهدار …
آنها متنهایی از دو لوح مختلف را برداشته و با سر هم کردن آنها، لوح جدیدی تولیدکردهاند بهنام لوح “خزانهدار” و مدعی هستند این لوح به افتخار عباس افندی صادر گردیده است. وقتی یک نسخه از لوح جدید بهدست ما رسید، پس از مدتی بررسی و مطابقت دو لوح اولیه را یافتیم و موضوع را بهطور صریح در رساله خود تشریح کردیم.
سپس عباس افندی تولید و تنظیم چنین لوحی را تکذیب کرد و مسئولیت نوشتن آنرا به گردن بهائیان وحدتگرا انداخت. ولی حتی امروز هم برخی از طرفدارن و مبلغان اعزامی او به هندوستان، این لوح را به مبتدیان عرضه و آنرا یکی از دلایل و براهین شایستگی او میدانند.
معنای واژهی عربی “توجه” …
عبدالبهاء واژه عربی “توجّه” را که به معنای “نگاه کردن” است، به غلط تفسیر و آنرا نگاه به او یعنی نگاه به عباس افندی از هر جهت، معنا کرده است و میگوید همانطور که ما باید بهسوی خدا بنگریم و متوجه خدا باشیم، باید به همان نحو به عبدالبهاء توجه کنیم.
این تفسیر هماره به همین نحو توسط او و پیروانش به کار گرفته شده است.((معنای دقیق کلمه عربی یا فارسی “توجه” در وصیتنامه بهاءالله درباره تعیین عبدالبهاء بهعنوان جانشین خود، یکی از موارد اصلی اختلاف نظر بین طرفداران عبدالبهاء و کسانی بود که عقیده داشتند عبدالبهاء در ادعاهای خود زیادهروی کرده است.))
لوح مقدس …
عباس افندی پاراگرافی از یک لوح، بهنام “لوح مقدس” را که کاملاً متعلق و راجع به غصن اکبر یعنی محمدعلی بود، به خودش منتسب کرد و طرفدارانش هم آن پاراگراف را دلیلی بر صحّت ادعاهای او میشمارند. ولی هنگامی که ما کپی تصویر لوح اصل را تکثیر و بین مردم توزیع کردیم، آنها شروع به پرسش از عباس افندی کردند و او ناچاراً به حقیقت اعتراف و سپس گفت مفاد این لوح هم به او و هم به غصن اکبر یعنی محمدعلی افندی اشاره دارد.
ولی پاسخ او حقیقت ندارد، چون هیچ فرد مطلع بهائی با خواندن لوح اصلی، نمیتواند بگوید که هیچ یک از عبارات این لوح به عباس افندی اشاره دارد.بهاءالله گفت “کتاب عهد من” و نگفت کتاب عهد و میثاق فرد دیگر.((عنوان دقیق و اصلی وصیتنامه بهاءالله “کتاب عهدی” (کتاب عهد من) است که در میان بهائیان اکثریت به کتاب عهد تغییر یافته است.
بهائیان وحدتگرا ترجیح دادند که همان عبارت اصلی و اولیه را بهکار ببرند و عقیده داشتند که وصیتنامه بهاءالله دستورات او در جهت منافع خانواده و پیروانش بود و نه “عهد و میثاق الهی” و زمینه و منبعی برای اشراق و الهام جدید. این تفاوت لغوی کوچک باعث اختلافات زیادی بر سر اهمیت جانشینی بهاءالله گردید.)) عباس افندی ادعا میکند که این کتاب، کتاب عهد و میثاق او است.
من یظهرالله …
او به پیروانش میآموزد که کلیم الله (حضرت موسی علیه السلام) عهد و میثاق روح الله (حضرت عیسی علیه السلام) را اخذ کرد و روح الله عهد و میثاق نقطه فرقان (حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم) را اخذ کرد و نقطه فرقان عهد نقطه بیان (باب) را گرفت و نقطه بیان عهد و میثاق من یظهره الله (پدر ابدی) را اخذ کرد و من یظهرالله پدر، بهاءالله عهد و میثاق، “منتخب خداوند” (عباس افندی) را اخذ کرد. عباس افندی با چنین بیان و استدلالی ادعای مظهر الهی بودن، حتی مظهریتی بزرگتر از بهاءالله میکند.
پیشکار بهاءالله، خادمالله در زمانی که بهاءالله در ادرنه به حالت تبعید به سر میبرد، رسالهای نوشت و در آن به مشکلات و شداید زمانه اشاره کرد یعنی زمانی که بهاءالله خود را بهعنوان من یظهره الله اعلام کرد. این ایام در کتب بهاالله به “ایام شداید” نامیده شده و آن سال “سال شداید” نامیده شده بود. ایام شداید یا سال شداید، در چند لوح مذکور است.
سال شداید …
بهاءالله در برخی از این الواح، به صراحت بیان کرده که ایام شداید یا سال شداید سپری شده است. ولی عباس افندی میگوید “سال شداید” سال پس از مرگ بهاءالله است و به نوشته خادم الله استناد و آنرا یک لوح تلقی میکند و تأکید دارد که این لوح به دستور بهاءالله نوشته شده و بدین طریق او این نوشته را برای پیشبرد اهداف خود به کار میگیرد.((اگر بهاالله لوحی نوشته و در آن سالِ پس از مرگ خود را “سالی آکنده از مشکلات” نامیده بود، میشد این را پیشگویی درباره تفرقه و تجزیه تلخ و جدایی و انشقاق در بین اعضای خانواده و یاران و اطرافیانش تلقی کرد.
اگر حق با دکتر خیرالله باشد و بهاءالله چنین لوحی را ننوشته باشد، در آنصورت میتوان اینطور برداشت کرد که عبدالبهاء چنین گفتار و روایتی را ساخته و پرداخته کرده، تا به توجیه اقدامات خود در زمینه طرد و تکفیر محمدعلی بهائی و طرفدارانش بپردازد و وانمود کند که این امور از سوی بهاءالله پیشبینی شده و بخشی از نقشهها و مقدرات الهی بوده است.))
بهاءالله، عقل کل اولین جمله از کتاب اقدس را دربارهی قداست و علوّ خود نوشته است، ولی عباس افندی ادعا میکند که آن جمله به نفع او نوشته شده و او خود را وجه الله در نظر میگیرد.((کتاب اقدس اینگونه شروع میشود: “اول وظیفهای که خداوند بر بندگانش تکلیف کرده شناخت مشرق الهام او و چشمه احکام و قوانین خداوند است، که نماینده و مظهر خداوند در عوالم امر و خلق است.
دکتر خیرالله میگوید که عبدالبهاء مدعی شده، بهائیان باید او را بهعنوان نماینده و مظهر الهی بعدی، پس از بهاءالله، تصدیق نمایند و او را همچون خدا یا بهاءالله، اطاعت کنند.)) بهاءالله در بسیاری از گفتارهایش، صراحتاً بیان داشته که معبد نورانی وجه او، همانا وجه الله است. عباس افندی معنای حقیقی چندین متن دیگر از بهاءالله را تغییر داده، تا با تفسیر نادرستی از آنها، آنها را متناسب و مرتبط با خود نشان دهد. ولی متأسفانه مجال کافی برای پرداختن به آنها را نداریم.
یادداشت مترجم:
روشن است که این محدودیتها برای آن شرایط خاص بود که کتابها بهصورت کامل چاپ و نشر میشد، وگرنه درحال حاضر که کتابها بهصورت “گزینشی” و “منتخب” و با “حذف و اضافات” مورد نظر چاپ میشود، داشتن و خواندن آنها هیچ مشکلی نداشته و بلامانع میباشد.