اجتماعیاخبارمقالاتمهتدیانمهتدیان بعد از انقلاب اسلامی

نماینده تام الاختیار بهائیت در غرب کشور مسلمان و شیعه شد.

عطاالله قادری؛ نماینده تام الاختیار بهائیت در غرب کشور مسلمان و شیعه شد.

 

عطالله قادری

 

عطاالله قادری سخنان خود را چنین آغازمی‌کند: «مَن اَکثَرَ مِنَ الاِستِغفارِ جَعَلَ اللّه‏ لَهُ مِن کُلِّ هَمٍّ فَرَجا وَمِن کُلِّ ضَیقٍ مَخرَجا وَرَزَقَهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِبُ».

عطالله قادری هستم. فرزند قربان علی، متولد مهرآباد بخش عجب شیر، ساکن میاندوآب آذربایجان غربی.

مدت ۴۱ سال عضو تشکیلات بهائیت بودم؛ در این مدت حدود ۲۰ سال به عنوان معلم ضیافت و درس اخلاق عضو محفل محلی، نماینده تام الاختیار بهائیت ایران در شمال غرب ایران بودم.
به طوری که در تشکیلات هرآنچه نیاز داشتند با صلاح‌دید من طرح‌های مختلفی انجام شد؛ از جمله برنامه حیات عائله بهائی بود که در حال حاضر هم ادامه دارد.

وی در خصوص پیدایش تشکیلات سیاسی بهائیت می‌گوید :

 حدود ۱۶۰ سال قبل، مردم در فشار ظلم‌های مختلفی بودند، در زمان قاجار وضعیت اقتصادی مردم به شدت وخیم بود. از طریق استعمارگران که در تلاش رها ساختن مردم و ایجاد فاصله بین مردم و حبل المتین بودند، که از طریق ایجاد فرقه های متعدد و عرفان‌های کاذب و … جهت ایجاد اختلاف در اسلام فردی بنام ”میرزا علی محمد“ انتخاب شد که ثبات فکری نداشت و هر روز یک ادعای خاص خودش را مطرح می‌کرد. بهائیت در واقع دین نیست بلکه یک تشکیلات فرد ساخته است و احکام آن هیچ یک قابل قیاس با ادیان ابراهیمی و الهی نیست؛ که همه افراد بهائی با یک نگاه مختصر به کتب خود می‌توانند به این اصل مهم پی ببرند که این مذهب به هیچ وجه الهی نیست و تفکرات انسانی است .
وی در پاسخ به سوال ” با توجه به جایگاه کلیدی که در غرب کشور داشتید چه عاملی سبب جدا شدن شما از تشکیلات شد ” می‌گوید:
بنده به عنوان این‌که یک مبلغ بودم و دوره های مختلف تبلیغ را طی کرده بودم، با توجه به وظیفه‌ای که بر عهده من گذاشته بودند باید به اجتماعات بزرگ شیعه ورود می‌کردم. با حضورر در جلسات عزا، ذکر و مصیبت و … گزارشات مختلفی را به تشکیلات در این خصوص ارسال می‌کردم. چون در تشکیلات بهائیت جلسات دعا و … تحت دستور تشکیلات بود من احساس می‌کردم که مراسم عزاداری مسلمانان نیز تحت چنین شرایطی است که با رفتن به این جلسات عشق لایتنهی این عاشقان شمع وجود ائمه اطهارعلیهم السلام به‌ویژه جوانان را درک کردم. رفته بودم که جوانان مسلمان را صید کنم که خودم صید شدم.
سوالاتی برای من پیش آمد که این سوالات را از افراد تشکیلات می‌پرسیدم که جوابی نداشتند و گاهاً با تعجب به من می‌گفتند این چه سوالاتی‌ست که می‌پرسید؟ چرا مثل شیعیان سوال می‌کنید؟ و …
کاملاً برایم واضح شد که تناقضات بسیاری در بین عملکرد درونی، شیوه تبلیغ و عملکرد بیرونی تشکیلات بهائیت وجود دارد .
کم کم به نیرویی پی بردم که قبلاً ما فاقد این نیرو بودیم و این نیرو از همان جلسات عزاداری حضرت سید الشهدا (علیه السلام) برمی‌خواست. اینگونه بود که کاملاً مشهود بود که تشکیلات بهائیت برای نفوذ در جامعه اسلامی کاری غیرممکن در پیش دارد .
وی در پاسخ به رابطه استعمار و تشکیلات بهائیت گفت :
مبنای وجودی این تشکیلات استعمار است. بهائیت زاده استعمار است. زمانی که مبلغ بودم یکی از مسلمانان از من پرسید: “بهائیت چرا در سیاست دخالت نمی‌کند در حالی که این تشکیلات عین سیاست است” با این سوال ذهن بنده بسیار درگیر شد .
شما اگر تاریخ بهائیت را بخوانید که نبیل زرندی آن را نوشته است مطالعه کنید، حمایت های روسیه تزاری را از باب درخواهید یافت. بعداً که بابی‌ها سعی در قتل ناصرالدین شاه کردند که موفق نشدند و برخی از آنها دستگیر شدند و برخی فرار کردند، که جالب است که بهاالله در سفارت شوروی در زرگنده پناهنده شد. میرزا مجید شوهر خواهر بهاالله منشی سفارت روس بود. پرنس دالگورگی که سفیر کبیر روسیه در تهران بود به بهالله مصونیت سیاسی داده بود که اینها در تاریخ نبیل زرندی آمده است .
برخی بابی‌ها که جرم آنها شرکت در قتل پادشاه بود اعدام شدند اما سرکرده بابی‌ها با همکاری و همراهی سربازان روسیه تزاری به بغداد فرار می‌کند .
در جنگ عثمانی‌ها و انگلیسی‌ها نیز در حالی که انگلیس در حال شکست بود بهائیت انبارهای آذوقه را به روی انگلیس باز کرد و این باعث شد استعمار پیر انگلیس در این جنگ برنده شود. که به نوعی زمینه سازی برای شکل گیری اسرائیل در فلسطین شدند.

برگردیم به ۱۶۰سال قبل. دلیل تبلیغ و جذب برخی افراد در نقاط روستایی چه بود؟ پس از انقلاب اسلامی دلیل گرویدن افراد صاحب نفوذ بهائیت به تشیع و اسلام چیست ؟ آقای قادری چنین پاسخ گفت :
در اوج خفقان قاجار، بهائیت از فقر مادی و فقر فرهنگی مردم جامعه به ویژه نقاط روستایی که سواد آن‌چنانی نداشتند، استفاده کردند. خشکسالی‌های ممتدی که می‌آمد اوضاع معیشت مردم وخیم بود.از سوی دیگر ویرانی‌ها و فقر حاصل از جنگ با روسیه و … سبب شده بود که مردم نتوانند از عهده معیشت خانواده خود بربیایند. در این جا بهائیت با توجه به کمک‌هایی که از طریق استعمار به آنها تزریق می‌کرد سعی در ایجاد نانوایی و کشاورزی و … کردند. در غرب شمال‌غرب نانوایی سنگک متعدد ایجاد کردند و اعلام کردند که هر کس بهائی شود به ازای هر فرد خانواده می‌تواند یک نان دریافت کند. کپن داخلی می‌زدند و نام نویسی می‌کردند. ادعا می‌کردند که این از فضیلت های دنیایی ماست. فضیلت‌های اخروی هم داریم و …
تاریخ بروشنی اوضاع وخیم آن روزگار را ثبت کرده است و مرگ افراد به خاطر گرسنگی را نوشته است، حتی پارچه کفنی نبوده و اموات را در لباس‌ها و چادر زنان خود کفن می‌کردند .
خانواده‌ها در چنین شرایطی با خود می‌گفتند که در این شرایط از نان استفاده کنیم و بعداً که شرایط خوب شد و بهار آمد و… ما چه‌کار به این افراد و… داریم و توبه خواهیم کرد .
در بچگی بارها شاهد گریه پدر و مادرم بودم که در خفا به هم می‌گفتند که چرا دین اسلام و احساس زیبای خود را در ازای دریافت نان نباید آشکار کنند و …وقتی من نان سنگک می‌بینم به والله عرض می‌کنم “همواره بغض می‌کنم و یاد گریه‌های پدر و مادرم می‌افتم”…

در اینجا می توان به این حدیث امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) می‌رسیم که وقتی فقر از در وارد می‌شود ایمان از پنجره خارج می‌شود .

تاریخ انتشار: ۶ آبان ماه ۱۳۹۲

منبع: رهیافته ها

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو − 2 =

دکمه بازگشت به بالا