گزیدهای از مصاحبه با خانم مهشید ضیایی
خانم ضیایی، در دوم آذرماه ۱۳۹۵، جداییاش را از بهائیت با اعلام عمومی در یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور رسانهای کرد. پاییز سال ۹۵، زمانی است که شماری از پیروان این فرقه، اعلام جدایی کردند و دین مهربانی را برای خود برگزیدند. چرا که در خانوادهای رشد و نمو یافته بودند که حق انتخابی برایشان متصور نبود و همواره از تعالیم آسمانی اسلام دور نگاه داشته میشدند.
روند اسلام آوردن بهائیان در سالهای اخیر شدت گرفته و متبریان زیادی با اعلام رسمی و آشکار جدایی از فرقه بهائیت، به دامن مبارک و پرمهر اسلام پای نهادهاند. اکنون ادامه مصاحبه با خانم مهشید ضیایی را تقدیم مینماییم.
…………………………………………………………………………………..
پس از فاصله گرفتن شما از بهائیت، واکنشها در قبال این رفتار جدید شما چگونه بود؟
در این مدت دائماً سران بهائی با من قرار ملاقات میگذاشتند و میگفتند که با توجه به سوابق امری و تشکیلاتی که شما دارید، حیف است از شما استفاده نشود، ولی من به بهانههای مختلف از آنها دوری میکردم.
اگر کسی در بهائیت از آن خارج شود، او را طرد روحانی میکنند که بنا به گفته عبدالبهاء کسی که ناقض عهد و میثاق میشود، مساوی است با کسی که جذام دارد و همه بهائیان باید از او دوری کنند.
قصه طرد شما از خانواده هم از همین جا شکل گرفت و اتفاق افتاد؟
حتی مادر و پدر و خواهر و برادر و همسر و فرزندان باید او را برای همیشه کنار بگذارند و قطع رابطه کنند. من که خود واقف به این امر بودم، همیشه از این امر هراس داشتم. تا اینکه در سال ۱۳۹۴ زندگی بر من سخت و ناگوار شد که تصمیم گرفتم از همسر سابقم جدا بشوم.
پس از آن من با خواهرم صحبت کردم که میخواهم مسلمان شوم؛ ولی او بر آشفته شد و گفت: «نه، لطفاً این کار را نکن. برو و اسمت را خط بزن.» اما من کوتاه نیامدم. در تصمیمم قاطع بودم و ارادهام پابرجا بود. برای همین با سران بهائی تماس گرفتم و گفتم میخواهم از این فرقه خارج شوم.
آنها نیز برآشفتند و گفتند حیف است، این کار را نکنید. اگر به حرف ما گوش کنید، میتوانید به درجات به اصطلاح روحانی بالایی ارتقاء پیدا کنید.
گام اول تشرف شما به دین مبین اسلام را در این مصاحبه برای ما بیان میکنید؟
من که تصمیمم را گرفته بودم و میدانستم که تهدیدها شدت خواهد گرفت، دیگر درنگ نکردم و بلافاصله به مشهد مقدس رفتم. در آنجا وارد حرم امام رضا (علیه السلام) شدم و در حضور یک روحانی جوان شهادتین گفتم و به دین مبین اسلام مشرف شدم.
به این نیز اکتفا نکردم و در تاریخ ۲ آذر ۱۳۹۵ در روزنامه اطلاعات به طور عمومی اعلام کردم که من هیچ نسبتی با این مسلک بطلانی ندارم.
علنی شدن جدایی شما و گرویدن به اسلام، پیامدهای جدیدی هم برایتان داشت؟
خیلی گسترده. خبر که علنی شد، به گوش اقوام نزدیکم رسید. اولین کار آنها، گرفتن دخترانم از من بود و پس از آن طرد شدنم از طرف آنها و از همه مهمتر ایجاد پروندههای متعدد قضایی در دادگاههای مختلف.
آنها با این کار دو هدف را دنبال میکردند، یکی از بین بردن آبرو و حیثیت من و دیگری عبرت شدن برای بازماندگان فرقه بهائیت؛ تا جایی که کسی جرأت خارج شدن از آن فرقه را نداشته باشد.
اما من بهطور ناخواسته وارد جنگ و نبرد با این فرقه شدم و تا امروز، مانند کوهی استوار در برابر آن ایستادهام و از هیچ اتفاقی نترسیدهام.
منبع: خبرگزاری فارس
کلیک کنید: قسمت اول