مقدمه
دکتر برندن کوک، معلم، نویسنده، هنرمند، روشنفکر و منتقد بهائی در دهۀ ۱۹۷۰ در خانوادهای بهائی در غرب کانادا به دنیا آمد. او مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تورنتو در کانادا دریافت کرد. برندن کوک باتوجه به ندای وجدان، جذب تعالیم و شعارهای بهائیت گردید و با اعتقاد به آن، حدود ۳۰ سال عضو جامعۀ بهائیان کانادا بود و در گروهها و حلقهها و محافل دعا و مطالعاتی بهائیت حضور داشت. او در تمام این سالها سعی داشت دربارۀ اعتقادات خود تحقیق نماید و هر مطلبی را به سادگی نپذیرد. در سال ۱۹۹۴ با گروه روشنفکران بهائی، در سایت تالیسمان، آشنا شد و شروع به همکاری و قرار دادن مطلب در سایت تالیسمان نمود. کوک به دلیل ارتباط با روشنفکران بهائی و انتشار مقالات انتقادی، مورد سوءظن رهبری بهائیت در حیفا (بیتالعدل) قرار گرفت و به صورت غیررسمی از جامعۀ بهائی کنارگذاشته شد. کوک به عملکرد تشکیلات بهائی اعتراض جدی دارد. به عدم امکان حضور زنان در بالاترین سطح رهبری بهائیت (بیتالعدل) معترض است و آن را خلاف ادعای «تساوی حقوق زن و مرد در بهائیت» میداند. کتاب به اصطلاح آسمانی بهائیان (اقدس) را تاریخ مصرف گذشته و غیرقابل اجرا میشمارد. از اینکه رهبری بهائیت به پیروان خود دستور میدهد چگونه باید فکر کنند اعتراض داشته و آن را خلاف عقل و دلیل نبود آزادی اندیشه در بهائیت میداند. کوک تعلیم «عدم دخالت در سیاست و اطاعت از حکومتها» را صحیح نمیداند. او در داستانهایش که به زبان طنز نگاشته به مصون از خطا بودن بیتالعدل، سوءاستفاده بیتالعدل از تعصب قشری برخی از پیروان، طرد و اخراج بهائیان به دلیل همفکر نبودن آنها با بیتالعدل و اذیت و آزار بهائیان اخراج شده اشاره میکند و اینگونه حرکات را مغایر عقل و اخلاق میشمارد. در این مقاله با برخی از مواضع انتقادی برندن کوک آشنا میشویم.
زندگینامه برندن کوک
برندن کوک، معلم، نویسنده، هنرمند، روشنفکر و منتقد بهائی در دهه ۱۹۷۰ در یک خانوادۀ بهائی در غرب کانادا ایالت ساسکاچوان به دنیا آمد. او مدرک دکترای خود را در رشتۀ تاریخ ادبیات انگلیسی از دانشگاه تورنتو دریافت کرد. برندن کوک با شش زبان لاتین، یونانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی (مدرن، میانه و ویکتوریایی) آشنایی دارد.
او پس از انتقادهایی که نسبت به عملکرد و دیدگاه تنگنظرانۀ تشکیلات بهائی نسبت به بهائیان ابراز داشت، تحت فشار سیستماتیک تشکیلات، و مشاور و عضو هیأت معاونت در شاخه صیانت قرار گرفت. در سال ۲۰۱۰-۲۰۱۱ میلادی برای فرار از مشکلاتی که تبلیغات تشکیلات بهائی تورنتو علیه او ایجاد کرده بود، ترجیح داد از کانادا به کالیفرنیا، نقل مکان نماید. وی اکنون در شهر تمپای کالیفرنیا ساکن و به تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه مشغول است.
او حدود ۵۰ سال سن دارد و اوقات فراغت خود را علاوه بر مطالعه، به کشاورزی و نگهداری گل و گیاه اختصاص داده است. برندن کوک درحال حاضر معتقد به خداوند با گرایش مسیحی سنتی، بدون وابستگی به کلیسا است و دارای تفکر عقلانی یک فرد تحصیل کرده است. همسر او هندو است و یک دختر ۷ ساله و یک پسر ۴ ساله دارند. در منازعات بین اسرائیل و فلسطینیان، کوک همچون بقیه بهائیان روشنفکر و منتقد تشکیلات، با فلسطینیها اظهار همدردی دارد.
برندن کوک در خانوادهای بهائی به دنیا آمد. لذا از کودکی با بهائیت آشنا شد و در نوجوانی جذب تعالیم و شعارهای بهائیت گردید. حدود ۳۰ سال با اعتقاد به بهائیت، عضو جامعه بهائیان کانادا بود و در گروهها و حلقهها و محافل مطالعاتی بهائی حضور داشت.
او در تمام این سالها سعی داشت دربارۀ اعتقادات خود تحقیق کند و هر مسألهای را به سادگی نپذیرد. در ۱۵ سالگی وقتی تشکیلات بهائی از او خواست نسبت به امضای کارت عضویت در جامعه بهائی کانادا اقدام نماید فرم تسجیل نپذیرفت و اظهار داشت اعتقاد و باور به یک دین نیاز به تشریفات و تکمیل فرم اداری ندارد، کما اینکه در موقع حضور در برنامه ضیافت بهائی هیچکس کارت عضویت را درخواست نمیکند. او در نوجوانی نمیدانست که برای عضویت و قبول آیین بهائی امضای فرم مخصوص تسجیل، ضروری است.
برندن کوک داستاننویس ماهری است. او علاقهمند به نوشتن داستانهای خلاقانه طنز و تمثیلی است. او انتقادات خود را با زبان طنز و استعاره مطرح میکند تا بهتر در ذهن خواننده بماند. سبک او در طنزنویسی مانند سبک جورج اورول در کتاب قلعه حیوانات است که در کتاب خود با زبان استعاره و طنز، کمونیسم را مورد انتقاد قرار داد.
یا مشابه نویسندگانی چون آراسموس، توماس مور، جاناتان سویفت، و ولتر است. کوک با همین سبک طنز خلاقانه در داستانهای لباس جدید امپراتور و داستان عجیب مکس، الاغ مصون از خطا به انتقاد از نظم اداری بهائیت و رفتار دیکتاتوری بیتالعدل پرداخته است.
او دربارۀ سبک نگارش خود مینویسد: «من در مطالعات خود دریافتم که طنز و تمثیل از بهترین ابزارها برای گفتوگو و مواجهه با مطالب است، و موضوعات مقدس بهائی هم از این قبیل است.» (نقل از مقاله سفر به پوچستان).
کوک با وجود عضویت در جامعۀ بهائی و حضور و مشارکت در جلسات و برنامههای آن، سئوالات و ابهامهای زیادی در ذهن داشت. خود او دراینباره میگوید: «به یاد میآورم در سن هفده سالگی، به بیتالعدل برای صرف هزینههای سنگین برای ساخت معابد و ساختمانهای اداری نمایشی در حیفا، معترض بودم.» (نقل از مصاحبه نویسنده با کوک در دسامبر ۲۰۲۱). «همچنین همواره از والدینم میپرسیدم که آیا میتوانند حکم طرد بهائیت را بپذیرند و از دستهای از مردم به اتهام بهاصطلاح ناقض و عهدشکن بودن دوری کنند و هیچ سلام و کلامی با آنها نداشته باشند؟».
مشارکت در امور سیاسی
«من بسیار سیاسی تربیت شدهام. والدین من اساساً ممنوعیت اعلامی تشکیلات بهائی برای بهائیان را درخصوص مشارکت در امور سیاسی نادیده میگرفتند و آن را به این معنا تعبیر میکردند که بهائیان نمیتوانند وارد یک حزب خاص بشوند. در خانواده ما واضح و بدیهی بود که باید تلاش کنیم تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، حتی اگر انجام این کار «فعالیت سیاسی» خوانده شود.»
«مسائلی که قبلاً مرا آزار میداد هنوز در ذهنم بود، اما چیزهای جدیدی نیز اضافه شده بود. در آن سن، من بهشدت از حقوق زنان حمایت میکردم و از حکمی که عضویت در بیتالعدل را به مردان محدود میکرد، متعجب بودم. همچنین حکم ممنوعیت ورود به سیاست، که برای من غیرممکن بهنظر میرسید».
«میتوانستم ببینم که چگونه احزاب سیاسی، در طول تاریخ، از جنگ داخلی ایالات متحده گرفته تا مبارزه با آپارتاید در آفریقای جنوبی، با مواضع درست یا نادرست، در مسائل مهم قرار گرفتهاند. دور ماندن از سیاست مانند بیعملی و منفعل ماندن در برابر بیعدالتی بود».
در سال ۲۰۰۵ شروع به نوشتن داستانها و انتشار مطالبم در اینترنت و فضای مجازی کردم. خیلی زود مسؤولان جامعه بهائی تورنتو ابراز نگرانی کردند. یکی از دوستان بهائی مرا به یک مهمانی دعوت کرد تا بتوانم تصور مثبتتری از بهائیت پیدا کنم. بااینحال، آن مهمانی پایان خوبی نیافت، زیرا حدس میزنم قبل از آن زمان، دیگر بدنام شده بودم! در اواسط مهمانی فردی پیش من آمد و گفت که از بودن من در آنجا استقبال نمیکنند، لذا من آنجا را ترک کردم.
مدتی پس از آن برای دریافت کارت تسجیل (کارت عضویت در جامعه بهائی کانادا) اقدام کردم، ولی درخواستم رد شد!
علت سرخوردگی و طرد از بهائیت برندن
برندن کوک بعد از حدود ۳۰ سال فعالیت در جامعه بهائی، از جامعه بهائیان کانادا اخراج شد. با نوشتن داستانها و ارائه دیدگاهها و انتشار مطالب انتقادی در اینترنت و فضای مجازی، تشکیلات بهائی تورنتو روی اقدامات او حساس شد و او را تحت نظر قرار داد. ابتدا نماینده محفل ملی کانادا و یکی از اعضای هیأت معاونت طی تماسهایی با او سعی کردند او را از بیان نظرات و مطالب انتقادی دربارۀ بهائیت منصرف نمایند. آنها از کوک میخواستند که مثل یک بهائی معمولی زندگی کرده و تابع و فرمانبردار نظرات محفل محلی و بیتالعدل باشد ولی کوک با استناد به تعالیم بهائی و اصل لزوم تحری حقیقت همواره سؤالاتی را مطرح میکرد که تشکیلات بهائی قادر به پاسخگویی به آنها نبود.
در سپتامبر ۲۰۰۵ یک خانم عضو هیأت مشاورین قارهای حوزه امریکای شمالی از کوک درخواست ملاقات کرد تا با او به گفتوگو بنشیند. خانم یاد شده به دروغ به کوک گفته بود که من هیچ سمت رسمی در تشکیلات بهائی ندارم و این مذاکره صحبتی کاملاً دوستانه خواهد بود ولی بعداً مشخص شد که از محتوای این مصاحبه و گفتوگو به عنوان کیفرخواستی برای طرد و اخراج کوک از بهائیت استفاده شده است.
ادامه دارد …