تاریخچهمقالات

تاریخچه باب ، از ابتدا تا انتها (قسمت دوم)

بنیان‌گذار بابیه ؛ میرزا علی‌محمد شیرازی

سیّد علی‌محمد شیرازی که با لقب باب نیز شناخته می‌شود، به اعتقاد بهائیان قائم اسلام، پیامبر جدید و بنیانگذار دین بیان بود. او جنبش بابی را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از قشرها و اصناف جامعه از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد. در مقاله پیش رو که در پنج قسمت تهیه شده است، به معرفی و شرح ادعاهای او می پردازیم.

ادعای باب از منظر عبدالبهاء

او در صفحات ۳ و ۴ کتاب مقاله‌ی شخصی سیاح درباره‌ی ادعای باب، این‌چنین می‌نویسد: «آغاز گفتار نمود و مقام باب اظهار و از کلمه‌ی بابیت مراد او چنان بود که من واسطه‌ی فیوضات از شخص بزرگواری هستم که هنوز در پس پرده‌ی عزّت است و دارنده‌ی کمالات بی‌حصر و حد، به اراده‌ی او متحرکم و به حبل ولایش متمسک.

و در نخستین کتابی که در تفسیر سوره‌ی یوسف مرقوم نموده، در جمیع مواضع، خطاب‌هایی به آن شخص غائب که از او مستفید و مستفیض بوده نموده و استمداد در تمهید مبادی خویش جسته و تمنای فدای جان در سبیل محبتش نموده و از جمله این عبارت است:

«یا بَقیَّهَ اللهِ قَد فَدَیتُ بِکُلّی لَکَ وَ رَضیتُ السَّبَّ فی سَبیلِکَ وَ ما تَمَنَّیتُ إلا القَتلَ فی مَحَبَّتِکَ …»

باب

مقاله شخص سیاح

بقیه‌الله کیست؟

چنان که می‌دانید، یکی از القاب امام دوازدهم شیعیان، حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  «بقیهالله» است که در آثار فراوانی درباره‌ی آن حضرت به کار رفته است و به کار رفتنش به همین معنا در آثار اولیه‌ی باب، مورد تصدیق فاضل مازندرانی در صفحه ۶۸ اسرارالآثار جلد ۲ می‌باشد.

بهائیان برای گریز از مخمصه‌ی اعتراف باب، به دروغ این لقب را برای بهاءالله دانسته‌اند.

باب

باب

کتاب اثرار الآثار – جلد دوم

حروف حی

پس از ملاحسین، هفده نفر دیگر از شاگردان و طلاب درس سید رشتی که آشنا و همدم بشرویی بودند، با وی هم آواز شدند و بابیت میرزا علی‌محمد را پذیرفتند که آن‌ها را روی هم حروف حی که برابر با عدد ۱۸ است می‌نامند. نفر آخر از حروف حی محمدعلی بارفروشی، معروف به قدوس است. قرهالعین را هم از حروف حی می‌دانند که البته هیچ گاه باب را ندیده است.

ماجرای حج و اعلام ادعا

مورخین بابی و بهائی مدعی‌اند که میرزا علی‌محمد در همین سال برای زیارت خانه‌ی کعبه عزم حجاز نمود و در آن جا بر اساس بشارات مربوط به قائم موعود اسلام، دعوی خویش را ابراز و حتی آن را توسط نامه‌ای به شریف مکه ابلاغ کرد.

پیش از باب دو تن دیگر در مکه دعوی مهدویت کردند و جا به جا کشته شدند. یکی عبدالله العجمی در ۱۰۸۱ و دیگر مهدی البنگالی در ۱۲۰۳ مورد دیگر همان است که در سال ۱۳۵۸ در مکه رخ داد که آن هم به کشته شدن مدعی و یارانش انجامید. (قحطانی)

مشکوک بودن ادعا در حج
  • تاریخ مسلمانان چنین سفری را برای او ننوشته‌اند.
  • هیچ کجا هم وی را به نام حاج علی‌محمد نخوانده‌اند.
  • اصولاً اعلان داعیه‌ی مهدویت در آن اجتماع پرشکوه و با عظمت، هرگز بدون سر و صدا برگزار نخواهد شد.
  • بررسی ادعاهای باب مخالف این ادعاست.
  • بررسی دقیق تاریخ نبیل زرندی، دروغ بودن این ادعا را به طور قطع روشن می‌سازد.
دلیل تشکیک در سفر حج

۱- در صفحه‌ی ۱۱۲ آمده است که ملاحسین بشرویی در شب بیست و هفتم رمضان سال ۱۲۶۰ نامه‌ای برای باب فرستاد.

۲- در صفحه‌ی ۱۱۵ آورده است که باب پس از وصول نامه‌ی ملاحسین، باب عازم سفر حج شد.

۳- در صفحه‌ی ۱۲۸ نوشته است که سفر باب به مکه تا مراجعت به بوشهر، نُه ماه قمری به طول انجامید.

۴- سپس ماجراهای مربوط به شیراز را که پس از بازگشت باب از سفر حج رخ داد و در آینده درباره‌ی آن سخن خواهیم گفت، نقل می‌کند و در صفحه‌ی ۱۴۲ می‌نویسد که: باری حضرت باب در منزل خویش با عائله‌ی مبارکه خود به سر می‌بردند تا اولین عید نوروز بعد از اعلان امر حضرتش فرارسید. روز نوروز مطابق بود با روز دهم ربیع‌الاول سال ۱۲۶۱ هجری.

۵- اگر آغاز مسافرت به حج را از اول ماه شوال سال ۱۲۶۰ محاسبه کنیم و نُه ماه به آن بیفزاییم، به آخر ماه جمادی‌الثانی سال ۱۲۶۱ هجری قمری می‌رسیم. ساختگی بودن داستان سفر باب به مکه از این جا روشن می‌شود که از اول شوال سال ۱۲۶۰ تا دهم ربیع‌الاول سال ۱۲۶۱ درست پنج ماه و ده روز می‌شود در حالی که سفر باب به مکه نُه ماه طول کشیده بود!

بررسی ادعای باب در آغاز امر

در صفحه ۸۲ مطالع‌الأنوار فارسی می‌نویسد که چون باب آهنگ سفر حج کرد، به آن مؤمنان نخستین دستور داد تا در نقاط گوناگون پراکنده شوند و در همه جا بدون بردن نام و نشان او بگویند که «باب» موعود با برهان متین ظاهر شده است.

باب

باب

کتاب مطالع الانوار

ادعای رکن رابع بودن

و در صفحه ۱۲۰ کتاب مطالع‌الانوار فارسی یادآور است که چون باب در مسجدالحرام با میرزا محیط کرمانی شیخی که رقیبش به شمار می‌آمد برخورد نمود، خودش را به او باب معرفت‌الله یعنی همان قریه‌ی ظاهره یا رکن رابع معرفی کرد.

بررسی رساله‌ی بین‌الحرمین

چون به رساله‌ی بین‌الحرمین که می‌گویند باب آن را در بین راه مکه و مدینه و در پاسخ به مشکلات میرزا محیط نگاشته است بنگریم، می‌بینیم که در سر تا سر آن، مقامی جز بندگی حضرت حجت حی و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای خویشتن باور ندارد.

محاضرات کتابی است که از تقریرات و گفتار اشراق خاوری مبلغ و نویسنده‌ی شهیر بهائی در یک محفل هفتگی بهائی، تشکیل یافته و در دو جلد با شماره صفحات مسلسل توسط لجنه‌ی نشر آثار امری تکثیر شده است. در صفحات ۶۷۰ و ۷۳۰ بخش‌هایی از این رساله آمده است.

باب

منابع رساله‌ی بین‌الحرمین

در صفحات ۱۴ و ۱۵ کتاب آیین باب نوشته‌ی علی‌محمد فرهوش بابی (ع– ف) بخشی را شاهد می‌آوریم:

«… وَ إنَّهُ لَکِتابٌ قَد نَزَلَ مِن لَدُن بَقِیَّهِ اللهِ إمامٍ حَقٍّ قَدیمٍ … وَ إنَّهُ لإمامٌ حَیٌّ عَظیمٌ … إنَّنی أنَا عَبدٌ مِن بَقِیَّهِ اللهِ … وَ أشهَدُ بَعدَ رَسُولِ اللهِ فی حُکمِ الوِلایَهِ … وَ أشهَدُ أنَّ أسمائَهُم فی کِتابِ اللهِ عَلِیٌّ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌ وَ جَعفَرُ وَ مُوسی وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الحَسَنُ وَ مُحَمَّدٌ لَمَسطُورٌ … یا أیُّهَا المَلأ أنِ اسمَعُوا حُکمَ بَقِیَّهِ اللهِ مِن لَدُن عَبدِهِ …»

بازگشت از سفر حج و اعلام بابیت

میرزا علی‌محمد به سال ۱۲۶۱ از حجاز به بوشهر بازگشت و از آن جا به یکی از مریدانش به نام ملا صادق خراسانی((این دستورالعمل ضمن رساله‌ی خصائل سبعه به وی داده شد، تلخیص تاریخ نبیل، صفحه ۱۳۰)) نوشت که بایستی در اذان نماز جمعه این جمله را زیاد کنید: أشهد أن علیاً قبل نبیل((نبیل به حساب ابجد عددش برابر عدد محمد است و لذا رسم این است که در اسامی به جای محمد، نبیل می‌نویسند. کلمه‌ی قبل را هم برای تطویل و ابهام اسم، اضافه کرده‌اند)) در ضمن، این عبارت داعیه‌ی باب را نیز به خوبی روشن می‌کند. باب بقیهالله یعنی: شهادت می‌دهم که علی‌محمد، باب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

غوغا در شیراز و احضار باب

ملاصادق چون چنین کرد و این کار که به منزله‌ی نوعی بدعت و شعاری تبلیغاتی به شمار می‌آمد، در شیراز غوغایی به پا کرد و مردم خواستار تنبیه مسبب واقعه شدند.

حاکم شیراز، نظام‌الدوله حسین‌خان آجودان باشی، ملا صادق را دستگیر کرد و چون او گناه را به گردن باب انداخت و آثار او چون سوره الملک را ارائه داد، نظام‌الدوله میرزا علی‌محمد را از بوشهر احضار نمود.

باب

مجلس بازجویی و محاکمه

نبیل زرندی شرح جریان را در صفحات ۱۳۷ تا ۱۴۱ تاریخ خودش چنین بیان می‌کند که نقطه‌ی اولی را با احترام تمام به شیراز آوردند و در مجلسی با حضور امام جمعه و حاکم شیراز، او مورد بازخواست قرار گرفت.

در آغاز مجلس، میان نظام‌الدوله و باب گفتگوی تندی واقع شد و سوء تفاهم پیش آمد، به نحوی که نظام‌الدوله فرمان داد تا با یک سیلی جانانه از او پذیرایی کردند. ولی امام جمعه وساطت کرد و پس از نوازش میرزا علی‌محمد، درباره‌ی ادعایش پرسید.

باز پس گرفتن ادعای بابیت

در کتاب تاریخ نبیل از زبان باب نقل شده است : « من نه وکیل قائم موعود هستم و نه واسطه‌ی بین امام غائب و مردم هستم. امام جمعه گفت کافی است.» و قرار بر این شد که باب در مسجد وکیل شیراز برای رفع هیجان عمومی این اقرار را تکرار کند.

روز جمعه میرزا علی‌محمد بر فراز منبر رفت و با این عبارات بر خود و مریدانش لعنت فرستاد و گفتار پیشین خود را پس گرفت: «لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غائب بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند … لعنت خدا بر کسی که مرا منکر امامت امیرالمؤمنین و سایر ائمه‌ی اطهار بداند.

باب

مسحد وکیل شیراز

ادعای عبدالبهاء

عباس افندی به امید پوشاندن این زبونی و ناپایداری در صفحه‌ی ۷ مقاله‌ی سیاح می‌نویسد:

«بر سر منبر نوعی تکلم نمود که سبب سکوت و سکون حاضران و ثبوت و رسوخ تابعان گردید و همچه گمان بود که مدعی وساطت فیض از حضرت صاحب‌الزمان علیه السلام است بعد معلوم و واضح شد که مقصودش بابیت مدینه‌ی دیگر است و وساطت فیوضات از شخصی دیگر.»

باب

باب

مقاله شخص سیاح

پاسخ به یاوه سرایی

عبارات باب فقط می‌رساند که وی از داعیه‌ی پیشین خود برگشته است و هرگز اشاره به بابیت مدینه‌ی دیگر ندارد به ویژه که باب در آثار قبلی خود و نیز در نوشته‌های بعدی‌اش تا اواخر ۱۲۶۴ گوشزد نمود که نایب و باب حضرت حجهبن الحسن العسکری است و ما برای نمونه بخش‌هایی از«ابلاغیه‌ی الف» را که او پس از جریان مسجد وکیل در سال ۱۲۶۱ نگاشته، شاهد می‌گیریم.

باز هم ادعای بابیت

بخشی از ابلاغیه الف در صفحات ۱۷۹ تا ۱۸۲ جلد اول اسرارالآثار آمده و این است پاره‌ای از آن ابلاغیه:

«وَ قالُوا إنَّهُ ادَّعیَ الوِلایَهَ وَ أُختَیها. قَتَلَهُمُ اللهُ بِمَا افتَروا! ما کانَ لِبَقِیَّهِ اللهِ صاحِبِ الزَّمانِ بَعدَ الأبوابِ الأربَعَهِ بابٌ مَنصُوصٌ وَ لا نائِبٌ مَخصُوصٌ وَ مَنِ ادَّعیَ الرُّؤیَهَ بِدُونِ بَیِّنَهٍ، فَرَضَ عَلَی الکُلِّ بِأن یُکَذِّبوهُ وَ یَقتُلُوهُ.

 اللّهُمَّ إنّی أُشهِدُکَ بِأنّی مَا ادَّعَیتُ رؤیَهَ حُجَّتَکَ الحَقَّ وَ لا بابِیَّهَ نَفسِهِ بِنَصٍّ مِن قَبلُ … وَ أشهَدُ أنَّ الیَومَ کانَ حُجَّتُکَ مُحَمَّدُ بنُ الحَسَن صَلَواتُکَ عَلَیهِ …»

تبلیغات پنهانی

میرزا علی‌محمد پس از بازگشت از مسجد وکیل، به فرمان حاکم فارس زیر نظر قرار گرفت و از ملاقات‌های عمومی منع گردید، ولی او در نهان با مریدان در تماس بود و پنهانی تبلیغات می‌کرد.((جلد یکم الکواکب‌الدریه صفحه‌ی ۵۲ و ۵۳))

ایمان سید یحیی دارابی

به عقیده‌ی بابیه و بهائیه، در همین اوان، فرزند یکی از علمای شیخی که همان سیدجعفر کشفی صاحب سنابرق به نام سیدیحیی دارابی با میرزا علی‌محمد آشنا شد و چون باب به خواهش وی تفسیری بر سوره‌ی کوثر نگاشت، سیدیحیی به او گروید. بررسی کتاب اخیر نیز چیزی جز نتیجه‌ی پیشین به دست نمی‌دهد، فقط به صورت خطی یافت می‌شود که به مواردی از آن استناد خواهیم نمود؛ زیرا سر تا پای آن در اثبات امامت و حیات و غیبت و طول عمر حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نیابت و بابیت غیرمنصوصه‌ی باب است.

فرار از شیراز و رفتن به اصفهان

اواسط سال ۱۲۶۲ بود که یک بیماری همه‌گیر که به احتمال قوی وبا بود، در شیراز پیدا شد و این بیماری مرگ‌زا شیرازه‌ی امور شیراز را از هم گسیخت و به سبب مهاجرت مردم متمکّن، آشفتگی شدیدی پدید آمد و در این هنگامه میرزا علی‌محمد هم در نیمه‌ی دوم این سال به یاری مریدان ترسان و گریزان از شیراز به اصفهان گریخت.((صفحه ۱۰۴ جلد ۱ الکواکب‌الدریه به نقل از نامه باب به حاج میرزا آقاسی))

نامه به حاکم اصفهان

در بین راه باب نامه‌ای به حاکم اصفهان نوشت تا برایش منزلی مهیا کنند. در آن اوقات منوچهرخان معتمدالدوله حکومت اصفهان را داشت. او از مردم گرجستان روس و از عناصر متنفذ دربار قاجار به شمار می‌آمد.

منوچهرخان با دیدن نامه‌ی باب، به سلطان العلما، امام جمعه‌ی شهر، فرمان داد تا منزلش را برای سکونت و پذیرایی باب آماده کند و برادرش را تا بیرون دروازه به پیشباز بفرستد.((صفحه ۱۹۰ تلخیص تاریخ نبیل))

حاکم اصفهان - باب

حاکم اصفهان

علت مرموز احترام به باب

سبب این احترام و تکریمِ بیش از اندازه، معلوم نیست. آیا روابطی دوستانه از قبل داشته‌اند؟ یا این که سفارشی از مقامی رفیع درباره‌ی باب به حاکم رسیده بود؟ به نظر شوقی افندی در صفحه ۱۱۰ جلد یکم قرن بدیع، معتمد شخصی نامسلمان و ارمنی نسب بوده و سوابقی هم با باب نداشته است.

معرفی کتاب قرن بدیع

اصل این کتاب به زبان انگلیسی و به نام God Passes By می‌باشد. نویسنده‌ی کتاب شوقی افندی، نوه‌ی دختری عبدالبهاء و جانشین اوست. کتاب توسط نصرالله مودت به فارسی ترجمه شده و با تصویب محفل ملی ایران توسط لجنه‌ی مربوطه در چهار جلد منتشر گردید که تاکنون جلد دوم آن سه بار و دیگر مجلدات فقط یک بار به طبع رسیده است.

باب

ایمان منوچهرخان

گویند باب به خانه‌ی امام جمعه وارد شد و شبی به خواست او تفسیری بر سوره‌ی والعصر نگاشت که داعیه‌ی او در این تفسیر هم بابیت است، که مورد پسند میزبان قرار گرفت و چون این خبر به معتمد رسید، مشتاق دیدار او شد، به دیدنش آمد. در مجلس، تنی چند از علما بودند و منوچهرخان از ایشان تمنا کرد تا برایش نبوت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را اثبات نمایند و چون آنان از پاسخ فرو ماندند، میرزا علی‌محمد رساله‌ای در این باره به نام نبوت خاصه نگاشت که معتمدالدوله پس از نگارش آن، تحت تأثیر واقع شده به دیانت اسلام گروید،((قرن بدیع، صفحه ۱۱۰، جلد یک)) و به صدای بلند اعتراف نمود که تا آن زمان به دین اسلام ایمان قلبی نداشته است.((صفحه ۱۹۳ تلخیص تاریخ))

حمایت مرموز

به دنبال این پیش آمد، منوچهرخان حمایت خود را از باب آشکارتر ساخت و بابیان آزادانه به تبلیغ و ترویج عقاید خویش پرداختند، تا این که امر بر مردم اصفهان گران آمد و نومید از عنایت فرماندار، شکایت به شاه بردند و محمدشاه دستور داد تا میرزا علی‌محمد به تهران گسیل شود. معتمد برای اغفال و اسکات مردم، باب را با گروهی سوار به سوی پایتخت روانه کرد و در خفا ترتیبی داد تا وی را شبانه و به نحوی زیرکانه به عمارت سرپوشیده‌ی او برگردانند.((صفحه ۲۰۰ مطالع‌الأنوار فارسی))

ادامه این مقاله را در قسمت سوم مطالعه نمایید …
کلیک کنید: قسمت اول
کلیک کنید: قسمت سوم
کلیک کنید: قسمت چهارم
کلیک کنید: قسمت پنجم
اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + هجده =

دکمه بازگشت به بالا