اجتماعیمقالات

بهائیت چیست؟ (قسمت اول)

نویسنده: خانم کارن بک باکت

خانم کارن باکت یکی از معترضان و منتقدان بهائیت است که بعد از ۱۴ سال عضویت فعال در جامعه بهائی به دلیل مواضع انتقادی که داشت، مورد سرزنش تشکیلات بهائی قرار گرفت و مجبور به کناره‌گیری شد. او معتقد است که بروکراسی و کاغذبازی در بهائیت جانشین روحانیت و معنویت شده است. او به قدرت خداگونه‌ی تشکیلات در نزد بهائیان، معترض است. به نظر او، دیدگاه افراد تشکیلاتی قدیمی و ثابت در محافل، عملاً راه هرگونه پیشرفت را از بهائیت گرفته است. افراد تشکیلاتی، نه تنها امکان فعالیت را به دیگران نمی‌دهند، بلکه افراد فرهیخته و دانشمند را که دیدگاه و برداشتی متفاوت با برداشت رهبری بهائیت دارند، شناسایی و تخطئه کرده و اخراج می‌کنند. در این مقاله ضمن معرفی خانم باکت، به بیان دیدگاه‌های انتقادی ایشان در موضوعات مختلف می‌پردازیم.

خانم کارن دی هایر((Karen dee hayre)) که باکت یا باکه نام خانوادگی شوهر ایشان است، اهل کالیفرنیای آمریکا است و در آنجا زندگی می‌کند و به شغل معلمی مشغول است. تحصیلات دانشگاهی او در حوزه آموزش و پرورش است و مطالعات فراوانی را درباره‌ی بهائیت انجام داده است. او نویسنده‌ای خوش‌ذوق و محققی منتقد است که سعی دارد با نوشتن مطالب انتقادی و سؤال برانگیز، دیگران را متوجه واقعیات موجود در جامعه بهائی نماید.

خانم باکت از سال ۱۹۹۹ به مدت ۱۴ سال عضو فعال جامعه بهائی بود ولی به علت تناقضات موجود در بهائیت و اذیت و آزار زیادی که از سوی رهبران بهائی دید، اعتماد خود را از دست داد و به اجبار تشکیلات بهائی را ترک کرد. او در مطلبی با عنوان «چرا بهائیت را ترک کردم؟» به موارد زیر اشاره دارد: « دلیل جدا شدن من از بهائیت، اطلاع از نیرنگ و دروغ محفل ملی بهائیان آمریکا درباره مجله دیالوگ بود. این مجله به اتهام حمله به تشکیلات بهائی از سوی محفل ملی بهائیان آمریکا تعطیل شد، من در کانونشن ملی((جمع نمایندگان محافل محلی که برای انتخاب اعضای محافل ملی جمع می‌شوند)) سال ۱۹۸۸ آمریکا حضور داشتم و شنیدم که آن‌ها این موضوع را تکذیب کردند، ولی بعداً دریافتم که حقیقت چیز دیگری است. هیچ حمله‌ای از سوی مجله صورت نگرفته بود، احساس کردم که محفل ملی به خود من دروغ گفته و امثال مرا بازیچه‌ی اغراض و اهداف سیاسی خود قرار داده است. محفل ملی بهائیان آمریکا آن‌چنان به باور و اعتماد من نسبت به خودش، خیانت کرد که دچار بحران روحی شدم و پس از آن دیگر نتوانستم عقیده و باوری نسبت به بهاءالله داشته باشم. من جامعه بهائی را ترک کردم، چون دیگر اعتمادی به نهادها و مؤسسات بهائی ندارم.» او پس از خروج از بهائیت در فضای مجازی و در سایت شخصی خود((beliefnet.com))، ضمن بحث درباره‌ی بهائیان معترض، به درج دیدگاه‌های انتقادی خود می‌پردازد. کارن مقالاتی را نیز در نشریه‌ی مطالعات فرهنگی فرقه‌ای((cultic studies jornal)) به رشته تحریر درآورده است. از جمله مقاله «دشمنان در درون: نزاع و کنترل در جامعه بهائی» که در آن به معرفی و توضیح روشنفکران ناراضی در بهائیت می‌پردازد. این نشریه را «بنیاد خانواده آمریکایی» که بعدها «انجمن مطالعات فرقه‌ای» نامیده شد، منتشر کرد. وی مقاله دیگری در مجله ادیان نوظهور((Novareligion)) که مجله‌ای دانشگاهی درباره‌ی ادیان نوظهور است، به چاپ رسانید. به گفته آقای موژان مؤمن، باکت برای خود هویت بهائی خارج از تشکیلات بهائی قائل است. به دلیل مباحث انتقادی مطرح شده از سوی خانم باکت، بیت‌العدل او را فاقد صلاحیت برای بهائی بودن اعلام و آقای پیترخان عضو متوفای بیت‌العدل، کارن را غیربهائی معرفی می‌کند. خانم باکت از افراد فعال در سایت بهائی رنتس((bahairants.com)) است که انتقادات مختلفی را در قالب‌های زیبا و بدیعی نسبت به بهائیت مطرح می‌کند و گاهی اوقات نیز با اسم مستعار بایکا((Baquia)) در این سایت مطلب می‌نویسد. باکت در مقاله «افکار من در مورد همه چیز» در سایت بهائی رنتس می‌نویسد: «من ابتدا ترسو بودم، سپس احساس خفگی، ناراحتی و ناامیدی کردم. سپس برای مدتی طولانی عصبانی شدم و مطالبی را در اینترنت نوشتم. اما به تدریج دوباره خود را کنار کشیدم، من هنوز به بهاءالله اعتقاد دارم ولی تشکیلات فعلی بهائیت را قبول ندارم و خارج از سازمان بهائیت به ذکر و عبادت می‌پردازم. امیدوارم روزی برسد که یک جامعه بهائی راستین تشکیل شود که به فکر خدمت به نوع بشر باشد؛ نه یک سازمان و تشکیلاتی که توجه زیادی به افراد خود ندارد.» او ادامه می‌دهد: «شما مخالفان خود را اذیت کردید و مرا نیز اذیت کردید. شما نمی‌توانید ادعا کنید که با علم و دین موافقید، ولی دانشمندان را مورد اذیت و آزار قرار دهید.» خانم باکت برخلاف دیدگاه آقای موژان مومن که مخالفان بهائیت را افرادی متجاوز، غیرقانونی و دارای انگیزه‌های نفرت‌انگیز معرفی می‌نماید، با بهائیت از در ستیزه‌جویی و دشمنی درنیامد، بلکه سعی کرد نظرات اصلاحی خود را به اطلاع محفل ملی بهائیان آمریکا برساند. ولی اعضای محفل ملی آمریکا به جای توجه به نظراتش، او را در فهرست سیاه خود قرار داده و به عنوان منتقد به حاشیه راندند. متأسفانه در جامعه امروز بهائی، اگر کسی هم‌صدا و هم‌رأی با تشکیلات اداری نباشد، با سوءظن به او نگریسته می‌شود. این عقیده و باور غلط تا حدی در جامعه‌ی بهائی جا افتاده، که وحدت عقیده به معنی یکسانی عقیده است. در نتیجه عقاید یک گروه خاص و برج عاج‌نشین، جایگزین تبادل افکار پویا و دینامیک شده است. من عدم تمرکز را بر تمرکز ترجیح می‌دهم. برنامه‌ریزی متمرکز و مقتضیات آن، زندگی را ساکن، خطی و مکانیکی می‌سازد، لذا می‌توان آن را طبقه‌بندی و دسته‌بندی کرد و به نوعی آنرا کنترل کرد. ولی زندگی که این‌چنین نیست. زندگی با شلوغی، هرج و مرج و تنوع آمیخته است. متأسفانه روش مطلوب قرن نوزدهمیِ تمرکزگرایی، امروز بر جامعه بهائی غلبه دارد. این موضوع به خوبی در برنامه‌ریزی‌های چند ساله‌ی آنان قابل مشاهده است. این برنامه‌ها عمدتاً مورد بی‌توجهی جامعه است، زیرا از بالا به پایین طراحی شده و در آن ابتکارات فردی نادیده گرفته شده است. ولی برنامه‌ها همچنان تهیه و ارائه می‌شوند. مثال دیگری از تمرکزگرایی در جامعه فعلی بهائی، تأکید بر جمع‌آوری اعانات و کمک‌های مالی و ارسال آن از مناطق مختلف به سمت مرکز جهانی بهائی که همان بیت‌العدل است. جایی که پول‌ها بدون هرگونه توضیح یا شفاف‌سازی درباره هزینه‌ها، مصرف می‌شود. درحالی که این پول‌ها را می‌توان در محل‌هایی که ارائه می‌شوند، برای نیاز مردم مصرف کرد و جوامع بهتری ساخت. در همین زمینه، من به توانمندسازی فرد برای انجام فعالیت‌های خلاقانه باور دارم. هر یک از ما توان بالقوه نامحدودی داریم، علی‌رغم این مطلب بدیهی که در پیام‌های بیت‌العدل هم تکرار می‌شود، ولی عملاً تنها دستورات و فرمان‌های بیت‌العدل است که جامعه را هدایت می‌کند و مانع از بروز و ظهور خلاقیت‌ها و ابتکارات می‌شود. افراد بهائی از به‌کار بردن هر ابتکار و نوآوری، قبل از بررسی و تأیید محافل محلی یا ملی منع شده‌اند. شاید در میان همه‌ی ما غریزه‌ی کسب دانش و معرفت از قوی‌ترین غرائز باشد. به همین دلیل است که من علاقه‌مند به کسب علم و تحری حقیقت واقعی هستم. با کمال تأسف، بسیاری از اسناد مرتبط با بهائیت و تاریخ آن و نیز تعداد زیادی از آثار و نوشته‌های باب و بهاءالله هنوز ترجمه نشده یا به‌صورت رسمی منتشر نشده است. اگر چه کار ترجمه‌ی آن‌ها ممکن است طول بکشد، ولی چرا نسخه اسکن شده آن‌ها را روی اینترنت قرار نمی‌دهند؟ چرا ما باید عقب‌تر از سایرین، در این مورد باشیم؟ امروزه در بهائیت، توجه زیادی به ابعاد مادی می‌شود و جنبه‌های کیفی و معنوی فدا می‌گردد. وقت و انرژی زیادی از جامعه بهائی، بیهوده صرف ثبت و تسجیل، تبلیغ مبلغان سیار، مهاجران، شرکت‌کنندگان در دوره‌های روحی، اضافه کردن به تعداد کلاسترها و سطح آن‌ها و جمع‌آوری وجه برای حساب‌ها و صندوق‌های بهائی مختلف می‌شود. حال آنکه برای افراد و جوامع بهائی، کیفیت امور، مهم است و پیش شرط هرگونه رشد و توسعه مادی است. از نظر من تشکیلات و ساختار یک ابزار است و نه جایگزین عقیده و باور، ولی متأسفانه در جامعه بهائی، کاغذبازی و بروکراسی جایگزین روحانیت و معنویت شده است. یکی دیگر از مشکلات من، ابهام و سردرگمی در شناخت موقعیت و اختیارات نهادهای دوگانه‌ی نظم اداری، یعنی بیت‌العدل و مقام ولایت امرالله است. بسیاری از بهائیان معتقدند بیت‌العدل «خدای روی زمین»، «نماینده خدا روی زمین» یا چیزی شبیه به این است. این‌گونه افراد، معمولاً به اشتباه، تصور می‌کنند که هر حرفی هم که از دهان شوقی افندی و منشی‌های او خارج شده نیز قانون بهائی است. این شاید یکی از مخرب‌ترین اشتباهاتی است که رخ داده است، زیرا به طرق مختلف به جوامع بهائی آسیب می‌زند. فکر می‌کنم شناخت و درک بهتر از مفهوم و اهمیت «مصونیت از خطا» در چهارچوب زبان و فرهنگی که استفاده شده است، موجب برطرف شدن این سوءتفاهم و زایل شدن آثار منفی آن می‌شود. من معتقدم همه چیز باید روشن و شفاف باشد، پنهان‌کاری و عدالت نمی‌توانند در کنار هم زیست کنند. این مطلب بارها و بارها در طول تاریخ بشر عیان شده است و نیاز به بحث جدیدی ندارد. صادقانه امیدوارم که همه‌ی صداهای درون تشکیلات در طرفداری از شفافیت شنیده شود و به یاد بیاوریم که عدالت در نزد او مهم‌تر و محبوب‌تر از همه چیز است. خانم باکت در فضای مجازی فعال است. در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ چند مقاله درباره موضوعات مرتبط با جامعه بهائی در نشریه اینترنتی Themestream به چاپ رسانید ولی این مجله به طور ناگهانی در ۱۲ اوریل ۲۰۰۱ تعطیل شد. خانم باکت برخی از مقالات منتشر شده در نشریه فوق را در سایتی اینترنتی آورده است، از جمله این مقالات می‌توان بهائیت شاعر نیوزلندی را اخراج می‌کند، شورش در درون جامعه بهائی، بهائیت آیینی خارج از تعادل، بنیادگرایی بهائی، همه برابرند، ولی برخی برابرتر، عصمت یعنی آنکه هیچ‌گاه مجبور نشوی بگویی متأسفم یا معذرت می‌خواهم، همه علاقه‌مند هستند بر دنیا حکومت کنند، تالیسمان دچار فروپاشی، خروج فوج فوج را نام برد.

 

ادامه این مقاله را در قسمت دوم مطالعه نمایید …

کلیک کنید: قسمت دوم

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × دو =

دکمه بازگشت به بالا