فردریک گلیشر نویسنده، ویراستار، محقق، شاعر و یکی از منتقدان بهائیت است که بعد از ۲۵ سال عضویت فعال در جامعهی بهائی به دلیل مواضع انتقادی اش مورد سرزنش تشکیلات بهائی قرار گرفت و به نوعی از بهائیت طرد گردید. او به عنوان یک روشنفکر بهائی به عملکرد بیتالعدل (رهبری بهائیت در حیفا) انتقاد دارد و از بیتالعدل به عنوان رهبری مستبد یاد میکند که هرگونه آزادی اندیشه را محدود نموده است.
زندگینامه:
او نویسنده، ویراستار، محقق، مدرس، متفکر، شاعر، منتقد، و متکلم بهائی در ۹ فوریه سال ۱۹۵۳ در آمریکا متولد شد. او دارای مدرک کارشناسی در رشته ادبیات انگلیسی و کارشناسی ارشد در رشته حقوق از دانشگاه میشیگان است.
او دورهی مطالعات مسیحیت و اسلام را در دانشگاه ایالتی ایلینوی آمریکا گذرانده است. او همچنین دورهی آموزشی سه ساله نقد ادبی و سابقهی تدریس ده سالهی زبان و ادبیات انگلیسی، نقد ادبی، ادبیات غیر غربی، ادیان جهان و سایر دورهها را در سطح دانشگاههای مختلف از جمله در ژاپن و چین، در کارنامهی خود دارد.
او با استفاده از بورس تحصیلی مؤسسه فولبرایت موفق به انجام مطالعاتی دربارهی آیین بودایی در دانشگاه پکن در چین شد. گلیشر در سال ۱۹۹۵ نیز با استفاده از بورس تحصیلی دیگری برای مطالعه و بررسی فرهنگهای اسلامی هندی و مدرنیته به هند سفر کرد.
او در اجلاس هزاره سال ۲۰۰۰ مهمان ویژهی سازمان ملل متحد بود و در سال ۲۰۱۲ نیز به دعوت مجمع عمومی سازمان ملل متحد با موضوع “اهداف توسعهی هزاره” در این کنفرانس شرکت کرد. گلیشر به زبان فارسی و مکتب تصوف هم آشنایی دارد. او کتابهای زیادی در تخصصهای خود به رشته تحریر درآورده است.
او معتقد است بهائیت بعد از بهاءالله و عبدالبهاء، از مسیر اصلی خود منحرف گردیده و به یک سازمان و تشکیلات قدرت طلب، فرقهگرا و فاقد اخلاق دینی تبدیل شده است. به همین دلیل او گروه بهائیان اصلاح گرا را تأسیس کرد و مقالات انتقادی زیادی را منتشر کرد. به نظر او بعضی از احکام و نظرات بهاءالله از صوفیه گرفته شده است. همچنین او بهائیت را به عنوان ابزاری برای آمریکا و اسرائیل ذکر میکند و نقش آن را در تحرکات سیاسی جهانی از جمله جنگ آمریکا و عراق پررنگ میداند.
آشنایی با بهائیت:
گلیشر در سال ۱۹۷۶ بهائی شد و به عضویت جامعهی بهائیان آمریکا در آمد، بیش از ۲۵ سال در کنفرانسها و کالجهای بهائی به تدریس پرداخت و در مجلات و نشریات مختلف بهائی در آمریکا از جمله نشریه بهائی ورلد، مقالاتی را ارائه کرد. گلیشر از سال ۱۹۹۶ به دلیل اعتراضها و مقالات انتقادی مختلفی که در مورد تشکیلات بهائی نوشت، مورد سوءظن تشکیلات بهائی قرار گرفت و عملاً کنار گذاشته شد؛ ولی تا سال ۲۰۰۵ خود را عضو جامعه بهائی معرفی میکرد.
فردریک گلیشر از سال ۱۹۹۷ با راهاندازی گروههای Alt.Religion.Bahai و Talk.Religion.Bahai انتقادهای خود به ایین بهائی و مدیریت آن را با موضوع سانسور در بهائیت آغاز نمود و در سال ۲۰۰۴ با ایجاد گروه “بهائیان اصلاح طلب” Reform Bahai Faith مقالات انتقادی فراوانی را به قلم روشنفکران منتقد بهائی، منتشر کرد.
گلیشر از سال ۱۹۹۸ با تأسیس وب سایتهای مختلف، علاوه بر ارائهی نظرات خود، آراء و انتقادهای تعداد زیادی از منتقدان و روشنفکران بهائی را جمعآوری و در بیش از ۱۰۰۰ صفحه در اختیار دیگران قرار داد.
او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ فعالیتهایی را علیه تشکیلات بهائی و بیتالعدل آغاز کرد که موجب نگرانی تشکیلات بهائی و مخالفت شدید با او شد. گلیشر معتقد است تشکیلات بهائی و بیتالعدل از مسیر اصلی تعالیم بهاءالله جدا شده و به انحراف کشیده شده است.
او بهائیت را در بسیاری از جریانات سیاسی دنیا دخیل میداند، از جمله معتقد است که حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به بهانهی وجود تجهیزات شیمیایی و هستهای و سلاحهای کشتار جمعی، با دسیسه و تحریک بهائیان صورت گرفته است تا بتوانند اماکن مقدس بهائی را که در تصرف دولت عراق بود، باز پس بگیرند.((موژان مؤمن، “مرکزگریزی و ارتداد در جامعهی بهائی”، نشریه دین، شماره ۳۷، شماره ۳، (۲۰۰۷) صص۱۸۷- ۲۰۹ Moojan Momen, “Marginality and apostasy in the Bahai community.” Religion, volume 37, Issue 3, September 2007, Pages 187-209. http: //fglaysher.com/bahaicensorship/apostates.htm ))
موژان مومن، از بهائیان سرشناس و طرفدار بیتالعدل، در مقالهی “مرکزگریزی و ارتداد در جامعهی بهائی” گلیشر را فردی مرتد، معاند و کافر معرفی مینماید که پس از اختلاف نظر و درگیری با بهائیان ایرانی به عضوی حاشیه نشین تبدیل شده است و رفتاری ستیزه جویانه با بهائیت دارد: «او هر از چند گاهی ظاهر میشود و دست به حملهی رعدآسای ایمیلی میزند.»
در حالی که به اعتقاد موژان مومن گلیشر فردی آرام ولی ترسناک است که در حاشیهی گروه مخالفان حاشیه نشین قرار دارد: «او همچون یک گرگ تنهاست تا عضو گروههای مخالف بهائی، اگرچه مواضع او مورد تأیید بیشتر مخالفان تشکیلات بهائی است.»((مقاله دن جنسن درباره گلیشر))
گلیشر در قسمتی از پاسخ خود به اتهامات موژان مومن در مقالهی طرد و تکفیر در نشریهی دین، شماره ۳۸ (۲۰۰۸) ص ۳۹۱ مینویسد: « … مومن قصد دارد مرا به عنوان یک بهائی در حاشیه و کافر و مرتد معرفی نماید و به تهمت زدن علیه من بپردازد، همان کاری که سایر قلم به دستان بنیادگرای بهائی در یکی دو دههی اخیر انجام دادهاند. او سوابق علمی و چهارسال تدریس من را در کالج، نادیده میگیرد و سابقهی هفت سالهی تدریس من در رشتهی زبان انگلیسی و نقد ادبی، در دانشگاه گونمای ژاپن و دانشگاه ایالتی ایلینوی و دانشگاه اوکلند را مخفی میکند!
مومن ادعا میکند که من “برخورد و درگیری شخصی با بهائیان ایرانی” داشتهام. ظاهراً کسی پیش خود فکری کرده و چیزی را به کسی گزارش کرده است! خب، چه کسی در این مورد شکایت کرده و اتهام من چیست؟ بر طبق قوانین جاری در کشورهای غربی، فرد متهم حق دارد شاکی را بشناسد و از موارد اتهامی اطلاع پیدا کند، تا بتواند از خود دفاع نماید. به این ترتیب بیگناه و گناهکار شناخته میشوند!((Challenging apostasy Responses to Moojan Momen,s “Marginality and Apostasy in the Bahai community”,38,2008,p391))