شرح اختصاری فلسفهی نیکو (قسمت سوم)
برگرفته از کتب و نوشتههای میرزا حسن بروجردی ملقب به نیکو
بازگشت نخبگان و محققان بهائی از بهائیت و نوشتن آنچه که در طول مدت بهائی بودنشان در این آئین از رهبران و سران و دیگر بهائیان دیدهاند، برای پی بردن به چهرهی واقعی این آئین و رهبران و سرکردگان آن از بهترین منابع است. در واقع با مراجعه به نوشتهها و خاطرات برخی متبریّان از بهائیت میتوان شناخت بهتر و دقیقتری از این مسلک بهدست آورد.
معرفی کتاب فلسفهی نیکو
میرزاحسن نیکو، با نوشتن کتاب «فلسفهی نیکو» بیریشه بودن فرقهی بهائیت و فساد رهبران این فرقه را آشکار کرده است. مؤلف این کتاب در مسیر افشای ماهیت استعماری فتنهی باب و بهاء، موشکافانه دیدگاههای خود را شرح و بسط داده تا ناآگاهان از ترفندهای فریبکارانهی بهائیان، آگاه شوند و از کنار دام و دانهی آنها بهسلامت بگذرند. شاید بتوان ادعا کرد که این کتاب تکمیلکنندهای ضروری برای کتاب کشفالحیل مرحوم آیتی در هدایتگری باشد.
گزارش تحلیلی از تاریخ بابیت و بهائیت و همچنین بررسی و نقد منطقی آموزهها و احکام باب و بهاء (موجود در کتاب بیان نوشتهی باب و اقدس نوشتهی حسینعلی بهاء) از بخشهای خواندنی کتاب فلسفهی نیکو است، که در ضمن آنها مطالب ارزشمند فراوانی نیز همچون مشاهدات و مسموعات جالب خویش از دوران همکاری با فرقه را باز گفته است.
فلسفهی نیکو در چهار جلد منتشر شده است. این چهار جلد از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۲۵ شمسی تقریباً در هزار صفحه چاپ و منتشر شده است و از آن چاپهای عدیده به عمل آمده است.
جلد نخست فلسفهی نیکو، در آذر ۱۳۰۶ در چاپخانهی خاور تهران و جلد دوم آن در تیر ۱۳۰۷ در همان چاپخانه، به چاپ رسید. جلد اول به زبان انگلیسی نیز ترجمه گردیده است.
نویسنده در این دو جلد به بیان خرافات در بهائیت پرداخته است.
جلد سوم در مهر۱۳۱۰ در چاپخانهی فرهومند تهران به چاپ رسیده است. نویسنده، در این جلد مطالبی را دربارهی تاریخ بابیت و بهائیت و شرح پیدایش آنها نوشته است. به گفتهی خودش این تاریخ را از تمام کتب بهائیان که در دست است و از کتب جمیع مورّخان که در این زمینه تحقیق کردهاند جمعآوری نموده و عصاره و خلاصهی تاریخ را که عین حقیقت است آورده است.
نیکو در بیان علت نوشتن تاریخ بهائیان میگوید؛ چون بهائیان تاریخ را وسیلهی تبلیغات خویش قرار میدهند، لذا تصمیم گرفت با نوشتن تاریخ صحیح، جعلیات آنان را افشا کند؛ چرا که خود آنها نخستین کتابهای تاریخی خود را جعل و منتشر ساختهاند.((نیکو، ص ۵۴۶))
جلد چهارم در فروردین ۱۳۲۵ در چاپخانهی تابان تهران زیور طبع یافت. در این جلد در ادامهی تاریخ باب، به تاریخ بهاء و ازل میرسد و دعواهای برادران بر سر میراث الوهیت و ربوبیت و ترورهای آنها و بعضی از اسرار سیاسی را ذکر میکند.
در انتهای جلد چهارم مبحثی را تحت عنوان «علت گمراهی و میل به کیش بهائی» آورده است که در آن از چندین نفر که چندین سال گرفتار بهائیت بودند و سرانجام به واسطهی قلم کشف الحیل و فلسفه نیکو نجات یافتهاند گزارشی را ذکر کرده است.
مرحوم نیکو در بیان علت نگارش کتاب اینگونه میگوید: «در آن مدتی که بهائی بودم از ایران تا سواحل چین و مصر و سوریه و فلسطین و بینالنهرین با زن و مرد و کوچک و بزرگ بهائی حشر و نشر نموده و جز بهراستی و حقیقت رفتار نکردم و کوچکترین خطا و اشتباهی ننمودم. تا وقتیکه دیدم محفل روحانی طهران اسم من را در یکی از الواح و فرامین نوشته بود، فوراً کاغذی نوشتم که اسم من را در زمرهی خودتان ننویسید، من بهائی نیستم. از آنجا که میدانستم شاید محفل به ملاحظاتی که دارند، تبرئه و انکار من را منتشر نکنند، به هرکسی رسیدم عقیدهی خود را اظهار نمودم. همچنین به همین جهت مجبور شدم عقیدهی خود را بدین کتاب انتشار دهم».((نیکو، فلسفه نیکو، ص ۴۴))
او در جای دیگری میگوید: « … با تحقیق و تفحص کاملی که از کتب و کلماتشان (حتی بیشتر از خودشان) انجام دادم و با اطلاع وافی که به روحیّات و آداب و عقاید آنان حاصل نمودم و اغلب دنیای بهائیت را سیر نموده و با کوچک و بزرگ و زن و مرد آنها ملاقات و صحبت داشته، اسرار آنان را کاملاً بهدست آورده و این کتاب را تدوین و تألیف نمودم… من مدتی سرمایهی عمر خود را تلف نموده و برای آنکه دیگران را از تفحص این مسائل بینیاز کنم، به زحمات بسیاری با حضرات محرمیت کامل حاصل نمودم و بر اسرار آنها واقف گردیده و موفق به نگارش این کتاب شدم».((همان، ص ۱۸۶ و ۱۸۷))
«پس از آنکه دو جلد کتاب فلسفه نیکو منتشر شد و تأثیرات مهمه در جامعهی بهائیان نمود و ارکان بیان و ایقان را ویران ساخت و در احتفالات و اجتماعشان غلغله انداخت، بهائیان متزلزل و برگشته، از هرطرف به اتحاد و اتفاق به مرکز میثاق نوشتند: چه نشستهای که از کشفالحیل، حیل مخفیه مکشوف گردید و از فلسفهی نیکو علت دینسازی و شریعتبازی معلوم و معروف شد. چه باید کرد؟ جوابشان را چه باید داد؟ … فلسفه نیکو پرده اسرار را نمود و خفتگان را بیدار فرمود، از فلسفه نیکو امر بهائی مخفی بود و پیدا شد، ضایع بود و رسوا شد».((همان، ص ۵۰۵ و ۵۰۶))
سیدحسین قزوینی حائری میگوید: «من این کتاب را که اثر خامه و افکار عالیهی فیلسوفانهی فاضل یگانه آقای حاج میرزاحسن بروجردی ملقب به (نیکو) است، بهدقت مراجعه و مطالعه نموده و بر مطالب مندرجهاش اطلاع کامل حاصل کردم. میتوان گفت تاکنون کتابی که کاملاً محتوی بر اسرار و تزویر شیطنتکارانه و اعمال مدلسانهی این فرقه بوده طبع و نشر نگردیده. کتاب فلسفه نیکو، نیکو اسمی است با مسمّی و شامل جملاتی است مملو از معنی، که مطالعه آن علاوه بر آنکه انسان را بر فلسفه گمراهی گمراهان بهویژه آن جماعت بیآئین مطلع میسازد، مراتب فضل و دانش و زحمات مؤلف کتاب را واضح و هویدا میکند… بالجمله بر برادران دینی و دوستان ایمانی، بلکه بر عموم کسانی که خود را مخلع به خلعت و مشرف به شرافت انسانیت میدانند، از هر قسم و هر طبقه و هر نژاد و هر دین و هر مذهب که باشند، لازم است که این کتاب را مطالعه نمایند و از آن استفاده کنند».((همان، ص ۱۹۰ و ۱۹۱))
خود نیکو در کتابش درباره تأثیر این قبیل کتابها اینگونه گفته است: «نتیجه کتب ردیّه بر بهائیت فقط آن است که از ورود دیگران در آن راه جلوگیری مینماید، ولی در داخل بهائیت ابداً تأثیری ندارد؛ چرا که بهائیان کور شدهاند تا جمال مبین ببینند و کر شدهاند تا لحن ملیح شنوند و جاهل شدهاند تا از علم میرزا نصیب ببرند. ـ اشاره به سخنی از بهاء الله دارد».((همان، ص ۳۵۳))
مرحوم نیکو یکی از افراد مهمی است که پس از حضور پررنگ در میان بهائیان، از آئین بهائی تبری جست و چندین جلد کتاب در نقد آن نگاشت. وی با بزرگان بهائی رفتوآمد داشت و به ملاقات شوقی افندی در حیفا نیز رفته بود. در نتیجه مطالبی که او در کتابهایش ذکر کرده است، برای شناخت آئین بهائی بهعنوان یکی از مراجع مهم میتواند بهکار رود و در راه تحرّی حقیقت کمک کند.
منابع
اقتصاد مراغی، میرزاصالح، ایقاظ یا بیداری در کشف خیانات دینی و وطنی بهائیان، ۱۳۹۰ه.ش، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجلالله تعالی فرجه الشریف.
جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران، ۱۳۸۵ هـ.ش، قم: چاپخانه اعتماد.
نیکو، حسن، فلسفه نیکو، ۱۳۸۹ هـ.ش، تهران: راه نیکان.