اجتماعیمقالات

مناظره مکتوب بین داگلاس مارتین، عضو پیشین بیت‌العدل با خوان کول (قسمت اول)

نگاهی به مناقشه بیت‌العدل با روشنفکران بهائی
مقدمه:
از اوایل دهه ۱۹۹۰، با گسترش فضای مجازی، این امکان برای روشنفکران بهائی به‌وجود آمد تا اعتراضاتی را به دیدگاه  و عملکرد رهبری جامعه بین‌المللی بهائی بیت‌العدل به‌عمل آورند. این روشنفکران که نوعاً از تحصیلات آکادمیک و مطالعات گسترده در حوزه‌ی بهائی برخوردارند، عملکرد رهبری بیت‌العدل و اقدامات مستبدانه و خداگونه‌ی آن‌را مورد انتقاد قراردادند. بیت‌العدل، که خود را  مصون از خطا و لغزش می‌پندارد، در مقابل این انتقادات تاب نیاورد و مخالفت با روشنفکران و فرهیختگان بهائی را، در دستور کار خود قرار داد و با استفاده از سازمان صیانت و اطلاعات خود (هیئت‌های مشاورین قاره‌ای و معاونین و مساعدین آن‌ها) تعداد زیادی از آنان را به بهانه‌های مختلف  از جامعه بهائی منزوی و طرد و اخراج نمود. تشکیلات بهائی تلاش می‌کند بین افراد تحصیل‌کرده و روشنفکر بهائی و دیگر بهائیان فاصله بیندازد. زیرا در دیدگاه بیت‌العدل، بهائیان موظف هستند فقط یک صدا و یک قرائت از آئین را بشنوند و به آن عمل نمایند تا جامعه بهائی دچار اختلاف و تشتت نگردد.

رهبری فعلی بهائیت اجازه‌ی هرگونه اظهار نظر و انتقاد و تحلیل را از بهائیان گرفته است و عموم بهائیان مجبورند فقط مطالبی را بپذیرند و بیان نمایند که بیت‌العدل آن‌را قبول داشته باشد، وگرنه با مجازات‌های سنگین اداری و روحانی روبرو خواهند شد. اندیشمندان فراوانی همچون خوان کول، اریک استتسون، فردریک گلیشر، ویلیام گارلینکتون، دنیس مک اوئن، سن مک گلن، استیون شول، جورج  فلمینگ، آلیسون و استیون مارشال و … که  هر یک مدتی عضو جامعه‌ی بهائی بوده و به تبلیغ آموزه‌های آن مشغول بودند، به‌دلیل مواضع انحصارگرایانه و حرکت‌های مستبدانه بیت‌العدل، راه خود را از تشکیلات بهائی جدا کرده و مقالات وکتاب‌های انتقادی مختلفی را به رشته‌ی تحریر درآورده و با نافرمانی از بیت‌العدل، مناقشه‌ی خود را به فضای عمومی کشیدند.

خوان‌کول از روشنفکران پیشین بهائی، معتقد است رهبری فعلی بهائی در حیفا از مسیر تعالیم بهائیت جدا شده و با تشکیل سازمان‌های متعدد و رفتار سخت‌گیرانه، به‌دنبال کسب قدرت و نوعی حکومت بر جهان است. او با تحلیل آموزه‌های بهائی نشان می‌دهد که بهائیت، علی‌رغم تأکیدی که بر باز بودن جامعه و متناسب بودن بهائیت با جهان امروز دارد، جامعه‌ای بسته می‌باشد که حرف جدیدی برای دنیای مدرن ندارد. رهبران بهائی سعی دارند بهائیان را از واقعیت‌های موجود آیین بهائی دور نگه دارند. آن‌ها ۱۵۰ سال از ترجمه کتاب اقدس (که به باور بهائیان، کتاب آسمانی آیین بهائی است) جلوگیری به عمل آوردند تا بهائیان اروپا و آمریکا و سایر کشورهای توسعه یافته، با دیدن برخی از آموزه‌های مهجور و قرون وسطایی بهائی، از بهائیت روگردان نشوند. انتقادات دکتر کول به بیت‌العدل حیفایی و خرده‌گیری او به رفتار آنان باعث شد تا ابتدا منزوی شده و نهایتاً از جامعه بهائی اخراج گردد. او پس از کنار گذاشته شدن از بهائیت سعی کرد  ضمن معرفی آیین بهائی، نقطه نظرات خود را درباره عملکرد رهبری آن به اطلاع سایرین برساند.

مطلب حاضر حاوی نقطه نظرات او در مورد آیین بهائی است که در پاسخ به برداشت‌های داگلاس مارتین (عضو پیشین هیئت مشاورین قاره‌ای در آمریکا و سپس بیت‌العدل جهانی) از مطالب و نوشته‌های دکتر خوان کول، منتشر گردیده است. به نظر می‌رسد این جدالی بین دیدگاه دگم و قشری و نص‌گرای محافظه کاران حاکم بر نهادهای ریاستی و نظم اداری جامعه بین‌المللی بهائی از یک‌سو و مدعیان پژوهشگر، اکادمیک و روشنفکر بهائی از سوی دیگر است که خواستار نگرش علمی و عقلی به نصوص امری و برداشت و استنباط از آثار بهائی با استفاده از شیوه‌ها و یافته‌های آکادمیک می‌باشند.

خواندن آن را به دوستان عزیزی که می‌خواهند با واقعیات جامعه بهائی آشنا شوند توصیه می‌نمایم.

بیوگرافی خوان ریکاردو کول (juan r.ColeJ)

خوان کول محقق، مورخ و روشنفکر آمریکایی، در ۲۳ اکتبر ۱۹۵۲ در نیومکزیکو متولد شد. او تحصیلات کارشناسی خود را در رشته تاریخ و متون دینی، در سال ۱۹۷۵، در دانشگاه نورت وسترن آمریکا و دوره کارشناسی‌ارشد خود را در رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه در سال ۱۹۷۸ در دانشگاه آمریکایی قاهره گذراند. وی دوره دکترای خود را در رشته مطالعات اسلامی در دانشگاه کالیفرنیا سپری کرد. در سال ۲۰۰۷ استاد تمام دانشگاه میشیگان در رشته تاریخ گردید و در سال ۲۰۱۲ به‌عنوان مدیر مرکز مطالعات جنوب آسیای دانشگاه میشیگان مشغول فعالیت شد. خوان کول در سال ۱۹۷۲، زمانی که دوره کارشناسی را در دانشگاه می‌گذرانید، با بهائیت آشنا شد و به آن گروید. او مدت ۲۴ سال (۱۹۷۲ تا ۱۹۹۶) عضو فعال جامعه بهائی بود و به انجام فعالیت‌‌های تبلیغی به نفع بهائیت، در مناطق مختلف خاورمیانه و غرب آفریقا و کشورهای اسلامی، اشتغال داشت. در این مدت مقالات و کتب فراوانی به نفع بهائیت به رشته تحریر درآورد و سخنرانی‌های متعددی ایراد کرد.

به‌دلیل علاقه به مطالعه فرهنگ‌های مختلف و برنامه‌های تبلیغ بهائیت در کشورهای اسلامی، کول به فراگیری زبان‌های عربی، فارسی، ترکی و لهجه‌های بومی پرداخت. به طوری که در حال حاضر او علاوه بر یک نویسنده معتبر، به عنوان مترجمی توانا نیز شهرت دارد.

خوان کول پیشینه مذهبی دارد و در یک خانواده مسیحی پروتستان متولد شده است. او هنگام مأموریت نظامی پدرش، همراه او به اریتره رفت و در آنجا با اسلام آشنا شد و به مطالعات اسلامی علاقمند گردید. او مطالعاتی نیز در مورد ادیان شرقی، مانند بودیسم، دارد. وی علاوه بر مطالعات دینی و تاریخی، به عنوان تحلیلگر سیاسی نیز شناخته شده است و مدتی به حرفه روزنامه نگاری پرداخته و سردبیر چند مجله بین‌المللی در حوزه ایران و خاورمیانه بوده است.

 بیوگرافی داگلاس مارتین  (Douglas Martin)

جیمز داگلاس مارتین، متولد ۱۹۲۹ در ایالت انتاریوی کانادا. قبل از آنکه به‌طور تمام وقت به فعالیت در تشکیلات اداری بهائی بپردازد، به‌صورت حرفه‌ای به کار تبلیغات و روابط عمومی مشغول بود. او از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۵ عضو محفل ملی بود و از ۱۹۶۵ تا ۸۵ منشی محفل بود. در سال ۱۹۸۵ به‌عنوان مسئول روابط عمومی در مرکز جهانی بهائی تعیین گردید و تا سال ۱۹۹۳ در این سمت بود تا به بیت‌العدل وارد شد. او دارای لیسانس بازرگانی (۱۹۴۹) و فوق لیسانس تاریخ (۱۹۶۷) می‌باشد.

پیشینه اختلاف و مناقشه بیت‌العدل با بهائیان روشن‌فکر و آزاداندیش

خوان کول در سال ۱۹۹۶ در پی اختلاف نظر با رهبری تشکیلات بهائی (بیت‌العدل) از جامعه بهائی اخراج و به‌تدریج به یک منتقد تشکیلات بهائی تبدیل شد. او در مورد کناره‌گیری خود از بهائیت این‌طور توضیح می‌دهد:

کناره‌گیری من از بهائیت در سال ۱۹۹۶، نه یک اقدام خود خواسته و داوطلبانه ، بلکه  با نوعی اجبار توأم بود. در واقع تندروهای ساکن حیفا (اعضای بیت‌العدل جهانی) به من اختیار دادند یا اندیشه و عقاید تحمیلی افرادی همچون داگلاس مارتین را بپذیرم و یا طرد و اخراج خواهم شد. من از این حرف آن‌ها شوکه شدم، زیرا تا آن موقع تصور می‌کردم برادران عضو بیت‌العدل، صرف‌نظر از اختلاف نظری که با آن‌ها داشتم، افراد با صداقتی هستند و دوستان من می‌باشند، و قلباً محبت خالصانه‌ای نسبت به آن‌ها داشتم. ولی اینجا در آمریکا، استفن بیرکلند (مشاور قاره‌ای آن زمان و عضو فعلی بیت‌العدل جهانی) با شادمانی پوزخند میزد و خیره به من نگاه می‌کرد و از این‌که توانسته مرا از جامعه بهائی اخراج کند خشنود بود. شک ندارم که این طرز فکر، نشأت گرفته از تفکر اربابانش در حیفا بود. یکی از دوستانم در حیفا، در تابستان ۱۹۹۶ به من گفت که دشمنانم در بیت‌العدل، در حال ردیف کردن برنامه کنار گذاشتن من هستند. شاید هم برنامه خاصی به صرف شام و نوشابه و پذیرایی در سر داشتند.

مرا به خاطر تلاش برای ایجاد شکاف در جامعه بهائی، صرفاً به‌خاطر بیان دیدگاه بهائیان آزاداندیش و نقد وضع موجود در اینترنت به‌عنوان ناقض عهد و میثاق تلقی می‌کردند. آن‌ها از برچسب ناقض عهد و میثاق به‌عنوان ابزاری برای گسترش و تثبیت بنیادگرایی، به‌عنوان عقیده جزمی و تغییر ناپذیر و خدشه ناپذیر بهائی، استفاده می‌کردند. در آن زمان، من بی‌اطلاع از همه امور، نمی‌توانستم چنین چیزی را باور کنم. قلب من، از این گونه مسائل، به‌شدت جریحه‌دار شد.

در بیت‌العدل، هریک از اعضا وظیفه و مسئولیت خاصی به عهده دارد و پرونده‌های هر مورد به آن افراد ارجاع می‌شود. یکی از اعضای بیت‌العدل، داگلاس مارتیناست که پرونده «مقابله با روشنفکران غربی از سال ۱۹۹۵ به ایشان سپرده شده است. مارتین فوق لیسانس خود را در رشته‌ تاریخ از یک دانشگاه کوچک کانادا گرفته و شخصیت علمی و آکادمیکی ندارد. داگلاس مارتین و اعضای مشاورین قاره‌ای حسب وظیفه‌ای که دارند به‌دنبال بی‌اعتبار ساختن روشنفکران منتقد بهائی در دنیا و حفظ و واکسینه کردن جامعه بهائی در مقابل اعتراضات آن‌ها می‌باشد.

از جمله روشنفکرانی که مورد حمله تشکیلات بهائی قرار گرفته خوان کول است. داگلاس‌ با انتشار نامه‌ای عمومی برای بهائیان، سعی کرد چهره‌ای بسیار منفی از کول به نمایش بگذارد در این نامه عنوان شده است که کول افکار انحرافی دارد و به دنبال حمله به نهادها و مؤسسات بهائی است و هدفش تحمیل برنامه‌های ایدئولوژیک خود به دیگران است. مارتین، کول را فردی منفی، تلخ، مخالف عنود ، دشمن عهد و میثاق بهاءالله، کسی که گفتمان عقلانی ندارد و اظهار ایمان او به آئین بهائی ظاهری است، معرفی می‎نماید. کول در صدد پاسخ بر آمده و توضیحاتی را در جواب ادعاهای مارتین داده است.

کول: از آنجا که تحری مستقل درباره حقیقت از اصول بنیادین بهائی است، خوب است برادران عضو بیت‌العدل را با معیار و تعریف بهاءالله از عدالت بسنجیم، آنجا که می‌گوید بهائیان حق دارند به آنچه با چشمان خود می‌بینند و با گوش‌های خود می‌شنوند، باور داشته باشند.

مارتین: به‌عنوان عضوی در گروه‌های مختلف اینترنتی، طی پنج سال گذشته، به ویژه در یکی دو سال قبل، شما نمی‌توانید نسبت به تغییر لحن دکتر کول، در حمله به امر بهائی، بی‌تفاوت باشید.

کول: من متأسفم از اینکه آقای مارتین، که در مواردی غیر از این، فردی باهوش به نظر می‌رسد، در تشخیص بین نقد علمی با حمله و توهین و بین نقد بنیادگرایی بهائی با حمله به امر بهائی ناتوان است. من برای مدت ۲۸ سال، به جز وقفه‌ای کوتاه، همواره درصدد کمک و ارتقای جایگاه امر بهائی بوده‌ام و بسیاری از افرادی که مرا می‌شناسند، این‌را تصدیق می‌کنند. در واقع من به‌خاطر امر، جان خود را به خطر انداختم و سال‌های با ارزش جوانی‌ام را به اموری همچون مطالعه زبان عربی در قاهره، صرفاً به خاطر امر، سپری کردم. من هیچ‌گاه درصدد توهین به امر بهائی نبوده‌ام.

مارتین: کول در جمله به نهادها و مؤسسات بهائی تردیدی به‌خود راه نمی‌دهد.

کول: بین حمله به یک مؤسسه و انتقاد عملکرد برخی از اعضای آن در یک مقطع خاص، تفاوت اساسی وجود دارد. برای مثال اگر من گفتم “محفل ملی بهائیان آمریکا یک مؤسسه فاشیست اصلاح ناپذیر است و باید به هر قیمتی منحل شود” این عبارت حمله به یک نهاد و مؤسسه است. ولی اگر گفتم “جای تأسف است که برخی از اعضای محفل ملّی، در سال ۱۹۸۸ سیاست نامناسبی را به کار بستند” این دیگر حمله به یک نهاد محسوب نمی‌شود. این عبارت است از نقد عملکرد مؤسسه، در برهه مشخص، با اشاره به یک موضوع خاص. لذا من هیچ‌گاه حمله‌ای به مؤسسات امری نداشته‌ام، بلکه منتقد سیاست‌ها و اقدامات خاص و مشخص آن‌ها بوده‌ام. البته این انتظار که هیچ‌کس نباید در هیچ زمانی به نقد سیاست‌ها و یا عملکرد هیچ‌یک از مؤسسات بهائی بپردازد، خود نوعی فاشیسم است. موسولینی هرگز اجازه انتقاد از خود را نمی‌داد و آن‌را تضعیف مرگبار حاکمیت سیاسی تلقی می‌کرد. من اطمینان دارم که برادران عضو بیت‌العدل شبیه موسولینی فکر نمی‌کنند.

مارتین: و در ارائه نادرست تعالیم بنیادین و اصلی آن نیز؛

کول: به عقیده من تعالیم اصلیِ امر بهائی باور به مدارا، وحدت ادیان، وحدت جامعه بشری، تساوی رجال و نساء، وحدت علم و دین، حاکمیت جمعی و پارلمانی، دوری از استبداد و اقتدارگرایی، عدم مداخله رهبران دینی در امور سیاسی، نیاز به سازمان ملل قوی‌تر و سیستم امنیت جمعی قوی‌تر برای پیشگیری از جنگ و نیاز به پیشرفت مادی، همراه با پیشرفت معنوی است. آیا این برداشت و ارائه نادرستی است؟ تصور می‌کنم همه این تعالیم در نصوص بهائی یافت می‌شود.

مارتین: سوءاستفاده از باور و اعتماد بهائیان، که تصور می‌کردند در یک تحقیق عالمانه برای تحری حقیقت، با او همراه می‌باشند.

کول: مطالب ارسالی من برای گروه‌های اینترنتی، همچون H-Bahai، که هدفشان مطالعه و نگاه علمی به دین است، دارای ماهیت و سبک آکادمیک و علمی است. من استاد رشته تاریخ، در یک دانشگاه بزرگ و معتبر هستم، که همه به آن اذعان دارند. ولی تحرّی حقیقت، بدون عشق به حقیقت، به‌طور کامل بدست نمی‌آید. نگرانی من آن است که آنچه از آن گله و شکایت می‌کنید آن باشد که مباحث علمی و آکادمیک، به‌طور جدی، به نقد بنیادگرایی بپردازد و بنیادگرایی چیزی نیست جز آنچه داگلاس مارتین آن‌را راه و روش درست دین‌داری می‌پندارد.

ادامه این مقاله را در قسمت دوم مطالعه نمایید …

 

کلیک کنید: قسمت دوم

کلیک کنید: قسمت سوم

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × یک =

دکمه بازگشت به بالا