ایرج غلامی؛ یک بهائی جدا شده از فرقهی بهائیت (قسمت دوم)
ایرج غلامی،یک بهائی جداشده از فرقۀ بهائیت، در گفتگویی ضمن بیان برخی حقایق پشت پردهی فرقه بهائیت گفت: کمیته صیانت به صورت نامحسوس، تمامی بهائیان و ارتباطات و رفتارهایشان را تحت نظر دارد. برای بررسی بیشتر این مسئله به سراغ ایرج غلامی، که سالهای زیادی عضو این فرقه بوده و به لطف حضرت حق به دین اسلام و مذهب شیعه گرویدهاست، رفتیم. آنچه از نظر میگذرانید شرح این گفتگو است:
واکنش همسر شما به این امر چه بود؟ ایشان هم مسلمان شدند؟
خانم من در ابتدا قبول کرد مسلمان شود اما از سوی خانواده خود مورد تهدید قرار گرفت، تهدیدهایی که به حد تهدید به مرگ نیز رسید. به همین خاطر، همسرم دچار ترس شد و از نظر خود برگشت. از نظر شرعی نیز نمیشد با همسر بهائی زندگی کنم، حتی سه الی چهار ماه منتظر ماندم تا تصمیم خود را بگیرد اما او نتوانست عزم خود را برای این کار جزم کند و مجبور شدیم از یکدیگر جدا شویم.
فرزند هم دارید؟ وضعیت او چگونه است؟
بله، یک پسر ۱۷ساله دارم. او با من زندگی میکند. البته تشکیلات تلاش بسیاری برای جدا کردن پسرم از من کردهاست اما من اجازه این کار را ندادهام. هرچند، آنها توانستهاند از لحاظ اعتقادی بر پسرم نفوذ داشته باشند. دخترخاله پسرم که از سوی تشکیلات اجیر شده، اقداماتی انجام میدهد تا او را تحت تأثیر بهائیت قرار دهد. به همین خاطر، پسرم اندکی دچار تردید شده، اما انشاءالله با صحبتهایی که شده، قرار است اسلام آوردن خود را اعلام کند.
رابطهتان با خانواده چگونه است؟ آنها به طور کل با شما قطع رابطه کردهاند؟
بله. رابطه ما در حد احوالپرسی و سلام و علیک ظاهری است. البته من به والدین خود خدمت میکنم و آنها حتی بیش از گذشته مرا دوست دارند. از همسرم هم بسیار راضی هستند. خواهر و بردارهایم از من کینه دارند اما من به آنها محبت میکنم و میدانم این محبت بالأخره یک روز جواب میدهد.
در خصوص فعالیتهای اقتصادی تشکیلات بهائیت در ایران توضیح دهید:
در سال ۷۹ در خصوص زمینی که بین قسمت بهائینشین و مسلماننشین مرز بود، اختلاف ایجاد شد. تصاحب این زمین برای تشکیلات بسیار مهم بود. مسلمانان قصد داشتند در این زمین، حسینیه بسازند. ازآنجایی که قصد و نیتی مذهبی در میان بود، بهائیت تصمیم به تصاحب این زمین داشت. آنها ما را مأمور تصاحب آن کردند. دو سال برای این امر تلاش کرده و از جیب خود هزینه کردیم. تشکیلات گفته بود بعد از اتمام کار، تمام مخارج را پرداخت میکند.
بعد از دوسال تلاش و صرف هزینه بسیار، سرانجام رأی دادگاه به نفع ما صادر شد اما در انتهای کار، تشکیلات به من گفت این زمین هیچ ارزشی نداشت!
این مسئله زمانی رخ داد که آنها فهمیدند شما قصد دارید عقیده خود را عوض کنید؟
بله، وقتی پی به تغییر عقیده من بردند، حرفهای خود را پس گرفتند و بر عکس آنچه گفته بودند عمل کردند. وقتی دیدند من تحت فشار هستم، به برادرم گفتند به من پیشنهاد دهد که زمین را به او واگذار کرده و پول آن را دریافت کنم. دور من جمع شدند و با من حرف زدند، متن برگه واگذاری را نوشتند و من امضا دادم و رفتند. حتی یک ریال هم به من پرداخت نکردند. آنها هنوز من را تحت فشار قرار میدهند که زمین را به ما واگذار کردهای و باید به ما تحویل داده شود. پاسخ من این بود که اگر من نوشتم که زمین را واگذار کردم، خودتان برای تحویل آن اقدام کنید. آنها برای تحویل زمین به فرمانداری، شهرداری و… رفتند اما نتوانستند کاری انجام دهند.
با توجه به تبلیغات بهائیت مبنی برعدم رعایت حقوق بشر در ایران برای بهائیان، چطور است که بهائیان برای انجام کار خود به راحتی به فرمانداری و شهرداری مراجعه میکنند!؟
من زمانی زمین را تحویل گرفتم و دادگاه به نفع من رأی داد که بهائی بودم. در مدرکی که از سوی دادگاه برای من صادر شده، بهائی بودن من عنوان شده است، که این مسئله بسیار جالب توجه است. مدرک دادگاه در دست من است، میتوانم برای شما ارسال کنم. اینکه گفته میشود حقوق بشر در ایران برای بهائیان رعایت نمیشود با سند قابل تکذیب است. در ایران با شاکیانی از قبیل من با احترام برخورد میشود.
یکی از دستاویزهای بهائیت، بحث حقوقبشر است؛ فشارها و موارد ضدحقوق بشری که آنها از آن نام میبرند تا چه اندازه صحت دارد؟
این مسئله کذب محض است. جمهوری اسلامی با بهائیان همانند یک شهروند معمولی برخورد میکند. اگر اقدامی علیه نظام، امنیت نظام و… از سوی بهائیت صورت گیرد همانند شهروندان عادی با آنها برخورد قانونی میشود و بهائیان هیچگاه بیدلیل توسط نظام جمهوری اسلامی دستگیر یا زندانی نشدهاند. بهائیان از همه امکاناتی که در اختیار شهروندان عادی قرار میگیرد، برخوردارند و هیچگونه تبعیضی در این خصوص اعمال نمیشود. حقیقت این است که عدم رعایت حقوقبشر بین خود بهائیان وجود دارد؛ بهائیان، تعالیم دوازدهگانه دارند. یکی از این تعالیم، “تحری حقیقت” است. به این معنا که وقتی بهائیان به ۱۵سالگی میرسند، موظف هستند با تحقیق، دین خود را انتخاب کنند. این در حالی است که نوجوان بهائی هرگز جرئت نمیکند عملاً به دنبال کشف حقیقت برود. چراکه این فرقه، بلایی بر سر جوان جویای حقیقت میآورد که نتواند در این راه قدم بگذارد. افراد در این فرقه، چنان به تشکیلات وابسته هستند که اگر راه خود را از آن جدا کنند هیچ چیز برای آنها باقی نمیماند؛ نه خانواده، نه دارایی و… . حتی از لحاظ عاطفی نیز از سوی خانواده طرد میشوند. جوان ۱۵ ساله به چه میتواند دل ببندد؟ کشف حقیقت، به قیمت کل زندگی جوان تمام میشود. بنابراین تحری حقیقت، شعاری بیش نیست.
ادعای بهائیان مبنی بر”ظلم اسلام به این فرقه” تا چه حد صحت دارد؟
تشکیلات بهائیت از ما میخواهد در سیاست دخالت نکنیم، چون در مسلک بهائی، کسی که در سیاست دخالت کند بنده علیمحمد باب نیست. به عبارت دیگر، بهائی نیست. این در حالی است که در دین اسلام، انسان حداقل میتواند آزاد باشد. در مدت زمانی که من مسلمان شدن خود را اعلام کردم، بیش از ۲۰ نفر بهائی با من تماس گرفتند تا مسلمان شدن خود را اعلام کنند. آنها میخواهند طوری مسلمان شوند که از آسیبهای فرقه در امان باشند؛ این نقض آزادی یک انسان است. جمهوری اسلامی هیچگاه فرد را مجبور نمیکند به اجبار مسلمان شود.
کلیک کنید: قسمت اول
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ماه ۱۳۹۳
منبع خبر: نسیم آنلاین