به قلم: کارن بک باکت
در حال حاضر مباحثهای بر سر تعریف مصون از خطا بودن بیتالعدل (infallibility) در بین دینشناسان بهائی در جریان است. آنها هنوز نتوانستهاند به توافقی دست یابند و مباحثهها همچنان بین طرفین در جریان میباشد. یک جریان فکری دینشناسی میگوید که معنای مصون بودن از خطا به واژه عربی آن که همان معصوم است برمیگردد. اما برای بسیاری از مردم مصون بودن از خطا به این معنا است که فرد اشتباهی نمیکند و هر چه بگوید یا تصمیم بگیرد، یا انجام دهد درست و صحیح میباشد. فعلاً به همین تعریف بسنده میکنیم، اما مسئلهای که برای ذهن کوچک من قابل هضم نیست این است که اگر شخص یا مؤسسهای، به مانند بیتالعدل در آیین بهائی به گونهای باشد که مصون از خطا تلقی شود، آیا این مؤسسه نباید صاحب تمامی دانشها باشد؟ برای روشن شدن مطلب توضیح میدهم.
اور مای وادرز: فرانک عزیز! من با تو مخالفم. این خدا است که بیتالعدل را راهنمایی میکند نه این که چون پیروان این اعتقاد را دارند پس درست است. آیین بهائی هیچگاه از یاران خود درخواست نکرده که این گونه باشند بلکه همه اینها دستورات و گفتههای بهاءالله و عبدالبهاء و شوقی است. آن گفتهها حقیقت است. آیین بهائی از ما نخواسته، خدا از طریق مظاهرش از ما این را خواسته است و این است وحدت ما. این جمله نشان میدهد که برای رسیدن به وحدت عالم انسانی همه باید بهائی شوند.
به نظر من آیین بهائی محدودیتهایی در برابر مدرنیته دارد؛ عدم حضور زنان در بیتالعدل، رابطه جنسی خارج از ازدواج و عدم اجازه ازدواج برای همجنس گرایان. اینها مسائل بسیار بزرگی برای برخی افراد میباشد. این افراد دین الهی را میخواهند هماهنگ و مطابق با فرهنگ آنها باشد. البته قابل درک میباشد، اما حقیقت با مقتضیات زمان و برای هماهنگ شدن با آن تغییر نمیکند. هر از چند گاهی ما فرضیات عجیب غریبی در نظر میگیریم از جمله هر چه جدیدتر بهتر. این همان مطلب شماست که میگویید مسائل کهنه و دین باستانی. اما جدید همواره دلیل بر خوب بودن نیست! هر چیزی بر اساس معیار مناسبش باید سنجیده شود. با گرمترین احترامات بهائی
پاسخ فرانک وینترز به اور مای وادر: سلام اور، اینکه نوشتی “حقیقت به تناسب مقتضیات زمان تغییر نمیکند” را قبول ندارم. بهاءالله آموزش میدهد که حقیقت امری نسبی است. مگر این گونه نیست؟ این اساس تعلیم تحوّل و تغییر و تکامل ادیان میباشد. بهاءالله از ما خواسته است که به خدا روی آوریم و به این وسیله هدایت شویم. او از ما خواسته است که دارای قلبی پاک و مهربان و روشن باشیم. اینها از تعالیم اساسی او به ما است، از نظر من مهمتر از آن چیزهایی که تو نوشتهای! با احترام – فرانک
ویلیام دانینگ: شاید مصونیت از خطا در مورد ایدهها و عقاید باشد و به حقایق و واقعیاتی مثل سرعت پرستو تعلق نگیرد. این حقایق قابل اندازهگیری و آنالیز علمی میباشند. اما مسائلی که به تصمیمات و عقاید بر میگردد، حتی عقاید گروهی که با مشورت حاصل میشوند، اگرچه همواره مورد انتقاد و بازنگری میباشند، اما باعث ایجاد وحدت در جامعه میشوند. همانطور که به همه معتقدان گفته شده است باید به نظرات بیتالعدل و محافل ملی و محلی احترام بگذارند و آنها را در کمال وحدت بپذیرند. به نظر من این که ما بپذیریم بیتالعدل مصون از خطا است برای حفظ وحدت جامعه بسیار ضروری است. در همین راستا بیتالعدل هم باید تلاش کند که اعضای آن از مردم دیگر برتر باشند. آنها باید تا آنجا که میتوانند در امور تکنولوژی و… دارای آگاهی باشند که بتوانند همه چیز را بررسی کنند و این مسئولیتی بسیار سنگین میباشد.
اگر واقع بینانه بنگریم میبینیم که حتی بهاءالله هم یکی دو بار اشتباه کرده است. بهاءالله در جایی کشیدن سیگار را ممنوع کرده است. به نظر من آیین مورمونها هم همانند بهائیت میباشد و در جای دیگر زمانی که معتقدان به این آیین را در سالهای اولیه بیدین قلمداد میکند آن را باطل میکند. در کتاب اقدس میگوید که مرد میتواند ۲ زن داشته باشد و سپس آن را مشروط به حفظ تعادل و رعایت اعتدال قرار میدهد و در آخر میگوید تک همسری بهتر است. این مسائل بسیار سیاست گونه و بر اساس فرهنگ میباشد تا این کار بخواهد فرمان باشد. تا به امروز هم، همین سیاست را در مورد بهائیزادگان میبینیم که به آنها میگویند، بهترین کار این است که این راه را ادامه دهید، اما انتخاب با شماست.
رگیلند باررو: من برای این مبحث پیشنهاد میکنم که به نکاتی از سخنرانی اخیر داگلاس مارتین در سال ۲۰۰۶ توجه کنیم؛ ما باید بین هدایات و مصونیت از خطای الهی و مصونیت از خطای اعطایی بهاءالله به بیتالعدل تفاوت قائل شویم. ولی امر حقیقت را گفت، این حقیقتی است که در همه زمانها درست است. به نظر میرسد به همین علت است که بیتالعدل زبان انگلیسی را برای کتاب اقدس انتخاب کرده است که نه تنها شوقی آن را ترجمه کرده است بلکه تفسیر نیز نموده است. بیتالعدل به طریق دیگری هدایت میشود. این مؤسسه باید ادراکاتش را متناسب با نیاز جامعه در زمان خاصی تنظیم کند. پروسه تصمیمگیری بر اساس مطالعه عمیق نصوص مرتبط میباشد.
درحال حاضر هیچ تصمیمگیری توسط بیتالعدل صورت نمیگیرد مگر آنکه از دارالتحقیق خواسته میشود متون مربوط به آن موضوع را ارائه دهند و بیتالعدل آنها را مطالعه و درباره آنها تفکر میکند.
آقای مارتین شهادت داده است که در زمانی که او در آن مؤسسه مشغول به خدمت بوده است بیتالعدل مصون از خطا بوده است.
او مداوماً میگوید که تصمیمات مصون از خطای بیتالعدل محدود به موضوع خاصی نیست و هر تصمیمی که از ناحیه بیتالعدل صادر میشود هر چه قدر که آن تصمیم زمینی و این دنیایی باشد، مصون از خطا است. ایده مصونیت از خطا برای افراد که بخواهند آن را بپذیرند مسئله سختی است، اما آنهایی که این مسئله برایشان وجود دارد و در جامعه بهائی هستند مشکلشان خودخواهیها و غرور خودشان میباشد. ایده مصونیت از خطا و دارا بودن اختیار تام و کامل وارد تجارب بشری شده است.
عدهای مخالف این مسئله هستند که به خاطر تجارب گذشته ما در مورد مصون بودن از خطای پاپ یا پادشاهان بوده است. آقای مارتین سپس از قول عبدالبهاء میگوید که بیتالعدل مصون از خطا است در مسئلهای آنها در مورد آن تصمیمگیری کنند. روی گرداندن از این رهنمودها برای ما مشکلات بسیاری ایجاد میکند.
دان جنسن: این فرد در مورد کامنت قبلی مطلبی نوشته است که بسیار خندهدار میباشد. من این یکی را خیلی دوست دارم که میگوید “آقای مارتین شهادت داده است که بیتالعدل در زمان خدمت او مصون از خطا بوده است.”
حال چگونه میتواند اشتباه کرده باشد؟ او به هر حال عضو بیتالعدل بوده است! این یکی خیلی خوب است؛ آقای مارتین سپس از قول عبدالبهاء میگوید که بیتالعدل در هر مسئلهای که تصمیم بگیرد مصون از خطا است. به نظر میرسد که عبدالبهاء میبایست راست گفته باشد اگر که آقای مارتین از قول او چیزی گفته است! من به این معتقدم که گفته مصونیت از خطا مؤسسههای بهائی میبایست توسط بهائیان مورد قبول باشد. سوای این که آن از لحاظ منطقی پوچ میباشد. چگونه فردی میتواند پایه یک حقیقت دینی را بر روی منطق بگذارد؟ تمامی نکته ویژه دین این است که ما نمیتوانیم حقیقت را خودمان به خودی خود تشخیص دهیم و بهاءالله این مسئله را در جاهای متعددی بیان کرده است.
فرانک وینترز: دان از قول بهاءالله میگوید همه نکته دین این است که ما حقیقت را خودمان نمیتوانیم تشخیص دهیم، من این مسئله را نمیتوانم قبول کنم. ما باید بتوانیم حقیقت را کشف کنیم. عبدالبهاء میگوید دین دانش وجدانی است. دیگر کلاسهای روحی بس است! ما اخیراً کلاس روحی داشتیم که تعطیل شد زیرا شرکتکنندگان در آن میخواستند که ایدههای خودشان را به کار بگیرند و استفاده کنند و به سؤالات روحی جواب ندهند. این مباحث من را به یاد آن آورد. در کنار هم قرار دادن چیزهایی که آنها نمیخواهند ما کنار هم قرار دهیم. حق ولی امر در درخواست از بیتالعدل برای تجدید نظر در تصمیم خود و ایده مصونیت از خطا سؤال بزرگی را بر جای میگذارد. مصونیت از خطا بدون داشتن علم کامل و جامع باعث ایجاد خلاء میشود، که شانس خطا را بالا میبرد. بیتالعدل در مورد نقشههای شکست خورده خود در گذشته صحبت میکند و همچنین در مورد این که چرا آنها شکست خوردند و این که چرا این راههای جدید بهتر هستند سخن میگوید. حالا این را در نظر بگیر، نقشههای شکست خورده قبلی، همگی در گذشته با اشتیاق کامل پیشبینی شده بودند و همگی آنها از پیام رضوان بیتالعدل منشأ میگیرند.
روحی کسلکننده است، جلسات دعا مشوق نیستند، جلسات مناجات جلوی فکر خلاق را میگیرد. بیایید همه اینها را رها کنیم و برگردیم به همان روحانی بودن. شاید بیتالعدل یک زمانی جهان را اداره کند، شاید هم نکند. اما چرا این مقدار کوته فکری کنیم و متعصبانه برخورد کنیم؟ در حال حاضر من به بیتالعدل اعتمادی ندارم که بتواند پیاده روی جلوی خانه من را درست کند چه برسد به این که دنیا را اداره کند!
باکیا: نویسنده مطلب به نویسنده قبلی میگوید آیا میتوانی در مورد کلاس روحی بیشتر توضیح دهی؟ دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟ آیا شرکتکنندگان تنها از تبعیت کردن و دنبال کردن کلاس خودداری کردند؟ آن گروه تا چه اندازه بزرگ بود؟
زاک رید: به نظر من به محض این که فرد مصون از خطا یعنی پیامبران مسیح، محمد(صل الله علیه و آله و سلّم)، موسی، زرتشت، بودا و بقیه ناپدید شدند و فوت کردند، ما شاهد فساد هستیم. حتی این بسیار ناراحتکننده است که عبدالبهاء مصون از خطا نبود، اما او خیلی به آن نزدیک بود.
ادامه این مقاله را در قسمت سوم مطالعه نمایید …
کلیک کنید: قسمت اول
کلیک کنید: قسمت سوم