مصاحبهای خواندنی با یک بهایی تازه مسلمان شده: خانم مهشید ضیایی (قسمت دوم)
در طول قرنهای متمادی فرقههای انحرافی زیادی در کشور ما به وجود آمده است، اما بهائیت یکی از آن خودساختهها نیست، بلکه آن توسط انگلیس پایهگذاری و ترویج شد و در خدمت اهداف استعماری قرار گرفت. فرقهای که در دوران رژیم پهلوی به دنبال نفوذ در گلوگاههای قدرت بوده و پس از انقلاب اسلامی ایران به دنبال تصاحب گلوگاههای اقتصادی است تا از آن طریق در زمانهای حساس به اقتصاد کشور ضربه بزند. ماهیت و درون این فرقه باعث شده که هر سال تعداد زیادی از اعضایش آن را تحمل نکرده و از آنها جدا شوند. در ادامه مصاحبهای خواندنی با خانم مهشید ضیایی که به دین اسلام روی آوردهاند را در اختیارتان قرار میدهیم:
چند نسل قبل از شما بهائی شدند و روند بهائی شدنشان چگونه بود؟
در خانواده مادرم، همه مسلمان هستند. مادر بزرگم (مادر پدرم) بهائی بود. پدر بزرگم هم عاشقش میشود و با او ازدواج میکند. طبیعتاً چون مادر بزرگم بهائی بوده، مادر من هم به تبعیت از مادرش بهائی میشود. در مورد خانواده پدریام به این صورت بوده که اینها بهائی بودهاند، اما عدهای از آنها تبری جسته و مسلمان میشوند. فقط چند نفر از آنها بهائی باقی میمانند، از جمله پدر بزرگم.
راجع به دانشگاه رفتنان کمی توضیح بدهید، چون دانشگاه مخفیانه برای مردم ما قدری غریب است:
دانشگاه بهائیها به این صورت شکل گرفت که حدود ۱۵ سال بعد از انقلاب، اساتیدی که از دانشگاه اخراج شده بودند، دانشگاهی به نام BIHE را تأسیس کردند. کنکور داشت اما در آن پارتیبازی زیاد میشد. هدف این بود که ما در دانشگاههای ایران شرکت نکنیم و در این زمینه موفق نشدند. چون خیلی از رشتههای مورد علاقه بهائیان را این دانشگاه نداشت.
ارتباطتان با فرد بالادستیتان در تشکیلات چگونه بود و در چه سطحی در زندگی شما نظر میداد؟
ارتباط با فرد بالادستی بیشتر تلفنی بود. حضوراً هم در جلسات صورت میگرفت. اما دیدار سران با برنامهریزی از قبل صورت میگرفت. راجع به هر مسئلهای نظر میدادند. ازدواج، طلاق، ارث، مسائل سیاسی و … .
در نقاط عطف سیاسی بعد از انقلاب، آیا از شما خواسته بودند کاری بکنید؟
به صورتی که مستقیم بگویند، اتفاق نیفتاده بود، چون بهائیها ادعای عدم مداخله در سیاست دارند، اما در عمل کاملاً دخالت میکنند. اساساً این فرقه، یک فرقه و حزب سیاسی است. آنها در سراسر فضای مجازی و در تمام مسائل سیاسی حضور دارند. یکی از تناقضاتشان همین عدم مداخله در امور سیاسی است.
یعنی در مواقع حساسی مثل فتنه ۸۸ از بدنه بهائیت خواستند که کاری انجام دهند؟
بله. بر عکس سالهای قبل که هیچکس نمیتوانست در انتخابات شرکت کند، در تمام ضیافات اعلام شد که در انتخابات این دوره شرکت کنید. این دستوری بود که آنها داده بودند و بدون دستور، اتفاقات ۸۸ رخ نمیداد.
ضیافتها به چه صورت برگزار میشد؟
ضیافت به معنای مهمانی است. ضیافتها هر ۱۹ روز یک بار در خانهها انجام میشد. آنجا اتفاقات زیادی میافتاد. اخبار محلی و ملی گفته میشد و پیام بیتالعدل میآمد. اصل موضوع گلدانی است که در آخر ضیافت گذاشته میشود. آن گلدان برای هر چیزی مثل تبرعات و ملحوفین که نام افراد بیبضاعت است، پول جمعآوری میشود. برای تشکیلات هم پول جمع میکردند. بهائیها را هم تشویق میکردند که ما برای مقامات اعلایی که در اسرائیل هستند، پول نیاز داریم. تشکیلات بهائیت، از پول ایران تأمین میشود. آن زیبایی که در ظاهر میبینیم، پولش از ایران تأمین میشود. اما در ایران، مخصوصاً در قبل از انقلاب، بعضی افراد با پول خودشان کل ایران را تصاحب کرده بودند.
نحوه تبلیغ بهائیت در داخل ایران چگونه است؟
اینها در تبلیغ نقطهیابی میکنند. یعنی میدانند چه بگویند. مردم را شناسایی میکنند و دقیقاً سراغ ضعیفترینها میروند. کسانی که خلأ مادی یا معنوی دارند و نمیدانند خلأها را چگونه پر کنند. بهائیت مجموعههای فرهنگی، هنری و موسیقی دارند؛ یا مثلاً به پارکها میروند و میبینند جوانی تنها نشسته است، به سراغش میروند و شروع به تبلیغ میکنند. همچنین کلاسهای روحی دارند. کتابهای روحی الان ۹ جلد است. کلیه این کلاسها در منزل افراد تشکیل میشود. چون همانطور که میدانید در سال ۸۷ دادستان کشور همه تشکیلات بهائی را غیرقانونی اعلام کرد، ولی متأسفانه اینها اصلاً گوش ندادند و کار خودشان را میکنند. نحوه جذبشان بدین صورت است که روی جوانها تمرکز میکنند. بعضی جوانها هم که مشکلات متعددی دارند، جذب کلاسهای روحی میشوند.
این کلاسها چه جذابیتها و مشخصاتی دارد؟
مهمترین جذابیت این کلاسها مختلط و آزاد بودنشان است؛ چون از نظر اخلاقی خیلی آزاد هستند. خب این مسئله واضحی است که جوانی وقتی وارد محیطی میشود که فضا آزاد است و میتواند با هر دختر یا پسری ارتباط داشته باشد، جذب میشود. اما نکته آخر را که «طرد روحانی» است، هیچ موقع به او نمیگویند، که ممکن است روزی همه چیز خود را از دست بدهد.
بهائیها در چه مکانهایی بیشتر متمرکز هستند؟
فعالیتشان در شهرهای مذهبی خیلی کم است؛ چون به آنها اجازه داده نمیشود. اخیراً البته فعالیتهایی را در شهرهای مذهبی هم شروع کردهاند که خیلی زود شناسایی و دستگیر میشوند. اما در دیگر کشورها، مثلاً یک کشور را انتخاب میکنند و به صورت دسته جمعی با هم به آنجا میروند. مثلاً یک دفعه به کالیفورنیای آمریکا یا کانادا یا استرالیا میروند. اینها حق انتخاب ندارند. اساساً در بهائیت هیچکس حق انتخاب ندارد. از طریق مرکز به آنها گفته میشود که شما الآن باید به کجا بروید. مثلاً در حال حاضر در کرج، بهائی زیاد داریم. در چند منطقه تهران از جمله مجیدیه، بهائی زیاد داریم.
درباره بناهایی که به عنوان عبادتگاه و پرستشگاه در دنیا دارند، چه میدانید؟
بهائیها مشرقالاذکارهایی دارند که یکی از آنها در هند است و لوتوس نام دارد. دو خانم و آقای تور لیدر، بهائیها را به آنجا میبرند. در استرالیا هم هست، اما به دلیل اینکه آنجا سخت ویزا میدهند، بیشتر به هند میروند. همانطور که از اسم مشرق الاذکار پیداست، یک جایی را بنا میکنند که از نظر هنری بسیار ترکیب زیبایی دارد، طوری که آن بهائی جذب بشود و برود آنجا را ببیند. کار خاصی هم انجام نمیدهند. فقط دعا و ذکر و اینها. اما جذابیت اصلی از طریق کارهای هنری و موسیقی است.
در تهران هم بناهایی هست که البته بیشترشان تخریب شده است. در تهران برای بهائیها تورهای یک روزه میگذارند و به آنجا مراجعه میکنند. مثلاً گاهی مقابل در ساختمان مرکزی «حوزه هنری» (تقاطع خیابانهای سمیه و حافظ) جمع میشوند و بنای سابقشان را به دیگران معرفی میکنند. از نظر من فرقه اینها با بتپرستی هیچ فرقی ندارد. اینها قبلهشان رو به شخصی به نام بهاءالله در اسرائیل است. قبله آنها خدا نیست. این فرقه واقعاً پوشالی است و بتپرستی میکنند.
مثلاً طاهره قرهالعین خانمی بود که به شخصی به نام شیخکاظم رشتی ایمان آورده بود. بعد از او هم به سیداحمد احسایی. اینها کفر گفتند و مورد تکفیر علما قرار گرفتند. این خانم در واقعه «بدشت»، کلیه علما را دعوت کرد و روبند خود را برداشت. از همانجا بود که در بهائیت حجاب برداشته شد. این چیز قشنگی نیست که طاهره را یک نماد کردند و از او برای خود یک بت ساختند.
منبع: مشرق نیوز
تاریخ انتشار: ۱۰ آذرماه ۱۳۹۷
ادامه این مقاله را در قسمت سوم مطالعه نمایید …
کلیک کنید: قسمت اول
کلیک کنید: قسمت سوم