نویسنده: کارن بک کوئت
این موضوع نتیجهای جز ایجاد بیعلاقگی در بخشی از جامعه بهائی ندارد. نتایج انتخابات نوعاً پیش از اینکه اعلام شوند قابل پیشبینی هستند و به همین دلیل بهائیان علاقهای به شرکت در انتخابات نداشته، کمتر و کمتر رأی میدهند، بهخصوص اگر کار در دایرهای فاسد افتاده باشد.
جدای از این تأثیر منفی بر جامعه بهائی، خود محفل هم متضرر میشود، زیرا محافل شکل میگیرند و اعضاء اهدافی در محدوده بینش و تیررس خود درست کرده و از آن محافظت میکنند. اعضای قدیمی بهطور طبیعی با ایدههای قدیمی کنار میآیند و نسبت به ایدههای جدید متخاصم هستند. حتی اگر رایحه هوای تازه با انتخاب عضو جدید به داخل این جمع آورده شود، با بوی متعفن کپک متصدیان و عهدهداران سابق که هشت عضو دیگر هستند رانده میشود. در نتیجه ایدههای جدید و بینشها رد میشوند زیرا همیشه افکار اکثریت اعضاء حاکم است.
آیا راهی به خروج از این باتلاق وجود دارد؟ بله البته. اما با وجود اینکه راه حل ابتدایی است اما لزوماً ساده نیست، زیرا اکثر بهائیان تمایل دارند وضعیت کنونی را حفظ کنند و دنبال راهحلهای جدید برای رفع نواقص جامعه نیستند و به توصیه ولیامرالله در لزوم تغییرات جدید بیتوجهاند. شوقی در نامه مورخ ۳۱ مارس ۱۹۴۵ خطاب به محفل ملی آمریکا و کانادا میگوید: «از آنجا که انتخابات با آرای مخفی برگزار میشود، تنها سطح تحصیلات رأیدهندگان میتواند تغییراتی را در محافل ایجاد کند که نوعاً هم بهخاطر فقدان خون جدید به رکود و خمودی گراییدهاند»
جدا از سطح تحصیلات رایدهندگان، گامهای دیگری هم وجود دارد که میتوان برداشت. برای مثال محدودیت دورهی تصدی و اصلاح روش انتخابات میتوانند بهطور کامل وضع فعلی را تغییر دهند. اما در ابتدا مهم است که بهصورت پویا این مسئله را بهخاطر بسپاریم که مدیریت بهائی یک سازوکار کاملشونده و پیشرفتکننده است.
چیزی که ما در حال حاضر شاهد اجرای آن در سراسر دنیا هستیم، نشان از انتخاباتی که در سال ۱۹۰۱ انجام میشد ندارد. بیشتر بهائیان این مسئله را درک نمیکنند، ولی برای مثال دههها برای محافل محلی به طول انجامید تا در آنها بهجای انتصاب، انتخابات برگزار شود. حتی زمانی هم که انتخابات بهصورت آزاد و دمکراتیک اجرا شد، فقط مردان حق کاندیداتوری و نمایندگی داشتند. مدیریت بهائی از همان اولین روزها بهنحوی طراحی شد که بتواند به طور مداوم تغییر کند و پالایش گردد. به یاد دارید که دور بهائی ۱۰۰۰ سال است و از ضروریات تمدنی که بهطور پیدرپی پیشرفت میکند انعطاف است.
فقط آنان که ذهن بستهای دارند، از هرگونه حس تاریخی یا تصدیق این مسئله در مورد آیین بهائی محرومند. آنها تنها به چیزی که میدانند یا تاکنون تجربه آن را در زندگی خود کسب کردهاند، چسبیدهاند و میترسند که هرگونه تغییری بد باشد. پیشنهاد محدودیت دورهی تصدی، برای مثال یک ایده جزئی مشاورهگونه است. اما به هر صورت این مفهوم حتی از دولت آمریکا هم که این ایده را در دنیای کنونی مطرح و مشهور کرده، قدیمیتر است. در حقیقت مفهوم اصطلاح «محدودیت دوره تصدی» دارای قدمتی به اندازه خود دمکراسی است.
ساکنان آتن میتوانستند فقط به مدت ۲ دوره پیاپی، یا دو دوره برای کل مدت عمر خدمت کنند. بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا بهطور کامل این مفهوم را از دارندگان ایدههای موفق، از سرتاسر دنیا و از تاریخ به ودیعه گرفتند. ایدهها و روشهای دیگری نیز وجود دارند. برای مثال روشهای رأی دادن جایگزین. مهم این است که ذهنی باز داشته باشیم و درباره این مسئله وارد مشورت صحیح بهائی شویم. بررسی عملکرد محفل ملی کانادا، وجود سابقه فساد اخلاقی و عدم شفافیت مالی در آن از جمله اعتراضات مهمی که به بیتالعدل و تشکیلات بهائیت وارد است، عدم شفافیت و اطلاع از عملکرد واقعی تشکیلات و ردههای مدیریتی آن است.
از نظر تشکیلات بهائی، بیتالعدل و محافل ملی و محلی از قداست خاصی برخوردار بوده و مصوبات و عملکرد آنها نباید مورد اعتراض قرار گیرد، افراد فرهیخته و روشنفکر بهائی اجازه ندارند به صورت علنی به عملکرد تشکیلات اعتراض نموده و آنان را مورد نقد و انتقاد قرار دهند، زیرا به گفته شوقی افندی رهبر سوم بهائیت، «دستورات محفل لازمالاجرا است، حتی اگر خلاف صواب باشد.((کتاب نظم اداری مکاتبه ای بهائی – هوشنگ محمودی درس چهارم قسمت دوم ص ۳۷))» یعنی اگر در روز روشن محفل ملی یا محلی بگوید الان شب است، همه بهائیان باید آن را قبول کنند. لذا عملکرد محافل و نقاظ ضعف آن، نه تنها به اطلاع بهائیان نمیرسد، بلکه مورد تجزیه و تحلیل بیرونی نیز قرار نمیگیرد و نقاط ضعف آن نیز به سادگی نمایان نمیگردد.