بهائیت در ایران :
خشونت و سرکوب مخالفان از همان ابتدای شکلگیری این فرقه سیاسی در سرکردگان آن قابل مشاهده بود. میرزا آقا خان کرمانی( بابی ازلی و داماد میرزا یحیی صبح ازل) در رساله خود تحت عنوان “هشت بهشت” مینویسد:« میرزا حسینعلی چون میرزا اسدالله دیان را مخل خود یافت، میرزا محمد مازندرانی، پیشخدمت خود را فرستاده، او را مقتول خود ساخت». البته وی در این رساله به تفصیل این جنایت پرده برمیدارد. این خشونت در سرکردگان و گردانندگان بعدی این فرقه نیز دیده میشود.
البته خشونت و برخورد با مخالفان در اکثر فرقههای مخرب و تروریستی قابل مشاهده است، این خشونت هم در برخورد با اعضای فرقه که قصد خروج دارند و هم با مخالفان و افرادی که فرقه را نقد میکنند، دیده میشود.
“ترور” در لغت به معنای هراس افکنی است و در سیاست به کارهای خشونت آمیز و غیر قانونی برای سرکوبی مخالفان و ترساندن آن ها اطلاق می شود. همچنین کردار گروه های مبارزی که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود دست به کارهای خشونت آمیز و هراس انگیز میزنند، ترور نامیده میشود.
میتوان گفت تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اوایل دهه ۱۲۶۰ ه.ق همزمان با جنبش بابیگری آغاز شد و چنان با آن پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار نام “بابی” و “تروریست” مترادف بود. در اواخر سلطنت محمدشاه و پس از مرگ او (۱۲۶۴ ه.ق) آشوبهایی از سوی مریدان علی محمدباب در کشور پدید آمد که از جمله آن ها رویداد “قلعه طبرسی” در مازندران بود. ۱
“عبدالحسین آیتی” بهایی که به دین اسلام گروید و از منتقدان بهائیت شد، در رابطه با برخورد با مخالفان از سوی سرکردگان این فرقه مینویسد: « عباس افندی این رویه پدر را دائماً تعقیب داشت یعنی مخالفان علنی خود را که که در بسط محرم و مجرم شده و اسرار را شناخته و به کشف آن پرداخته بود و میکوشید برای افتاء و اعدامش». ۳
یکی از افرادی که سعی داشت از اینگونه اقدامات فرقه بهائیت پرده بردارد “ادیب مسعودی” بود. وی مبلغ معروف و سرشناس جامعه بهائی، همنشین و مباحث مبلغانی چون “عباس علوی”، “محمد علی فیضی”، “فنا ناپذیر”، “اشراق خاوری” و … بود. ۴
ادیب مسعودی درباره روح خشونت در این فرقه با مخالفان و منتقدان میگوید: « فاضل مازندرانی و میرزا نعیم اصفهانی که میخواستند بازگرداند و سم داده بودند، به میرزا ابوالفضل گلپایگانی که او هم پشیمان شده بود و در مصر سم دادند. آن ها ترور چی بودند. هر کسی که نام و نشانی داشت و میخواست برگردد، می کشتند. من بارها از اشراق خاوری شنیدم که میگفت :« یا لیت امی لم تلدنی» یعنی اظهار پشیمانی از تولد خودش میکرد که ای کاش مادرم مرا نمیزاد و من به این ورطه نمیافتادم. این سخنان را که گفت، بعداز یک هفته هم مرد. این ها دیدند که اشراق خاوری دارد کم کم آدم میشود و پشیمان میگردد. بالاخره ما را به دهستانی به نام عرب خیل در مازندران بردند». ۵
یکی دیگر از افرادی که به این مهم اشاره داشته، فضل اله مهتدی صبحی است. او سال های متمادی منشی مخصوص عبدالبهاء بوده و در راه پیشبرد اهداف بهائیت ۱۲ سال تمام به سفرهای تبلیغی در ایران و بلاد دیگر رفت.۶ وی معتقد است فردی که از تشکیلات بهائیت بیرون میآید مورد خشونت و بیمهری از سوی تشکیلات و دیگر اعضا قرار میگیرد. سرگذشت خود صبحی گواه این رویه بهائیان است که حتی تا سرحد جرح و قتل او پیش رفت. ۷
“میرزاعلی اکبر رفسنجانی” از جمله دیگر مبلغان مشهور بهائی بود که سرگذشت عبرت آموزی دارد. وی نیز از جرگه بهائیان رانده شد و در پی آزار و اذیت و تعرض آنها، گوشه عزلت اختیار کرد و سرانجام پس از اعتراض از بهائیت در زادگاه خود درگذشت.
صبحی در شرح احوال “ ابن صدق ” نیز انجام چنین رفتاری را با وی گزارش کرده است. جالب آن که خود صبحی هم به گناه خود در آزار و اذیت به ناحق ابن صدق اعتراف می کند. ۸
وی در مورد این خشونتها میگوید: « اگر فرزندی از فرزندان بهائیان هم مسلمان میگشت وضعیت بسیار وخیمی در انتظارش بود. در فرقهای که ملاک قرب، اطاعت کورکورانه و ملاک طرد، نافرمانی است، برخوردن به جنایات هولناک امری سهل و آسان است، آن هم از نزدیکان رؤسای بهائیت.» ۹
مهتدی صبحی در ادامه درباره برخورد تشکیلات بهائیت با خود پس از تبری از این فرقه میگوید: « … هر روز به طوری مزاحم حال کار بنده میشدند و هر لحظه به عقیده و رأیی منسوبم میداشتند و همچنان عوام بهاء را به ضدیت و عداوت تحریک، و خواص دوستان و منسوبانم را بر قطع روابط محبت و نسبت، وادار میکردند و چندان بر جور و جفا و افک و افترا مصرّ گشتند و میدان به دست این و آن دادند که لازم دیدم بعد از پنج سال، به دوره سکون و سکوت خود خاتمه داده، در ضمن بیان مطالب، دیگر حقایقی را که یافتهام و موجب تکفیر اصلی این بنده است، به عرض دوستان برسانم و به نگهداشت حقوق خود و دفاع از آن، که در نهاد هر موجود زندهای است، بپردازم». ۱۰
یکی دیگر از افرادی که سعی در بیان این واقعیت در تشکیلات بهائیت دارد “بهزاد جهانگیری” است. وی که یک بهائی زاده و متولد ۱۳۴۶همدان است، همزمان با سپری شدن ایام نوجوانیاش که مقارن با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیز بود، فصل جدیدی از زندگی خود را آغاز کرد. او با بررسی رفتار و گفتار و عملکرد وابستگان فرقه بهائیت، پی به وجود تناقضاتی آشکار در رویه و سیره ایشان برد. حمله های ناجوانمردانه مبلغان بهایی نسبت به دین اسلام در کلاس های مختلف، حصر فکری و رفتاری و اعمال کنترلهای تشکیلاتی، سبب شد تا از دوستان بهائیاش فاصله گرفته و با هم سن و سالان مسلمان خود رابطه برقرار کند. ۱۱
بهزاد جهانگیری سالها بعد در برخورد با اتفاقات مختلف و فراز و فرودهای زندگیاش، از این فرقهی ضاله، تبرّی جست و به اسلام پناه آورد.
“مهری کرمی” یکی از قربانیان این فرقه میگوید: «البته باید گفت اکثر آنها میدانند بیرون چه خبر است. چه کسی حق است و چه کسی حق نیست، ولی به خاطر ترسی که از طرد شدن دارند نمیتوانند از آن محدودهای که در آن هستند بیرون بیایند. خیلی وقتها سؤالاتی برایشان پیش میآید که جوابشان را نمیگیرند. الآن در خود فرقه بهائیت خیلی ها هستند که اسلام را پذیرفتهاند و به آن اعتقاد قلبی دارند. من خیلی از آن ها را میدیدم که در ماه رمضان و یا محرم دور از چشم بقیه خیلی چیزها را رعایت میکنند اما چرا پنهانی؟ چون میترسند.». ۱۸
نگاه تطبیقی به فرقه بهائیت و دیگر فرقهها
باید توجه داشت که این خشونتها تنها در تشکیلات بهائیت وجود ندارد و در دیگر فرقهها هم قابل مشاهده است. “مریم سنجابی”، عضو جداشده منافقین درباره ترور و خشونت در این فرقه در برخورد با مخالفان میگوید:« به افراد بازداشتی در آن سالها کد های sf زده بودند. این کدها در پرونده ها میماند. شش نفر در آن دوران در بازداشتگاهها و هنگام شکنجه کشته شدند. “قربانعلی صادقی” یکی از آن ها بود که از شدت جراحات وارده جان داد. بعدها قتل دو خانم و شش مرد را که در پروندههای آن ها عنوان “نفوذی” قید شده بود، شاهد بودم». ۲۰
این عملکرد در دیگر فرقهها مثل عرفان حلقه موجود است: «فرقه عرفان حلقه، محققان و پژوهشگران را به ترور تهدید کرده و دست به تخریب آنها میزند. در این حرکت ایمیلهای تهدید آمیزی برای فعالان فرهنگی، خبرنگاران، محققان، نویسندگان و اساتید حوزه و دانشگاه که در راستای نقد و بررسی در این فرقه فعال بودند، ارسال شد. در ادامه دو تن از مریدان اولیه این گروه که به انحرافی بودن آن پیبردند و پیگیر روشنگری و محکومیت این فرقه در دادگاه بودند از سوی این فرقه تهدید و ترور شدند که به طرز معجزه آسایی نجات پیدا کردند و از طریق دستگاههای قضایی پیگیر پیامک های تهدید آمیز هستند.» ۲۱
این نوع اقدامات در دیگر فرقههای نوظهور مثل رام ا… نیز دیده میشود، اعضا بعد از خروج تحت انواع تهدیدها، تهمتها و فشارهای مختلف قرار میگیرند. یکی از اعضای سابق این فرقه میگوید:« گاه تشکیلات در مقابل اقدامات روشنگرانه سایبری افراد خارج شده آنها را تحریم میکند یا با گذاشتن کامنت های تهدید آمیز و الفاظ سبک، فحاشی، تهمت و دروغگویی، دست به توطئه، سفسطه و جوسازی برای مقابله با آنها میزند». ۲۲
یا در فرقهای به سرکردگی “حسین.پ” تشکیلات در مقابل شکایت اعضا از سرکرده، آرام ننشسته و از طرف اعضا و وکیل، شاکیان را مورد تهدید و تطمیع قرار میدهد و قصد دارد با مجموعهای از این رفتارها شاکیان را –که همان اعضای پیشین فرقه هستند- به سکوت وادار کند.
اما به راستی مسئول اصلی این خطرات و آسیبها کیست؟
در پاسخ باید گفت مسبب این اعمال، حرکتهای تشکیلاتی فرقه هاست که به صورت سازماندهی شده در حال فعالیت هستند. « وقتی از یک تشکیلات فرقهای صحبت میشود منظور تشکیلاتی نیست که صرفا بر اساس تعریف وظایف، اهداف، عملکرد و … مشخص شده باشد بلکه تشکیلات فرقهها تشکیلات خودکامهای هستند که اعضا از اهداف آن خبر ندارند. اعضا فقط به دستوراتی که از جانب تشکیلات صادر شده، گوش داده و آن را بی هیچ چون و چرایی اجرا میکنند. تشکیلات در حکم یک اهرم فشار برای تغییر، باز سازی، مجاب کردن و آماده ساختن اعضا جهت انجام ماموریتهای ساخته شده است.
تشکیلات فرقهای، بسته مخفی و فراتر از قانون رسمی کشور است که اساسیترین مسائل اعضا را زیر نظر دارد و تمام زندگی آنها را به صورت مستقیم و غیر مستقیم کنترل و برنامه ریزی میکند. تشکیلات هر وقت بخواهد میتواند بدون هیچ دلیلی عضو را از چرخه خارج کند و فرد نمیتواند برای روزهایی که در تشکیلات فعال بوده احقاق حق کند». ۲۳
سید کاظم موسوی، محقق بهائیت درباره نگرانی از تشکیلات بهائیت میگوید:« امروزه نگرانی جوامع بشری در مورد جامعه بهائیت نیز متوجه همین مدیریت تشکیلات است. نظام سیاسی کشور اساسا نگران سلامت، رفاه و امنیت شهروندانی است که تحت استیلا و سلطه تشکیلات هستند. بهائیان ایرانی مهمترین سالهای زندگانی خود را از دست میدهند. زیرا تشکیلات بهائیت به راحتی آزادیهای فردی آنان را سلب میکند و خانوادههای بهائی به آسانی قربانی به اصطلاح یک خانواده برتر میشوند. بهائیان ایران همواره از سوی تشکیلات بهائیت به طرز تحقیرآمیزی استثمار میشوند. به علت تعهدات سختی که در تشکیلات از بهائیان گرفته میشود آسیبهای بسیار شدیدی به زندگی آنان وارد میشود تا جایی که در مواردی به خاطر امر تبلیغ، از اهداف تحصیلی و شغلی باز میمانند، خانواده های بهائی از هم گسسته میشوند و… این منافع تشکیلات تا جایی پیش می رود که بهائیان را وادار می کند داراییهای خود را تحویل تشکیلات دهند. به دلیل ساختار فرقهای تشکیلات بهائیت، عدهای از بهائیان مبتلا به بیماری های روحی و روانی شده و عدهای هم پس از سالها عضویت در تشکیلات، منزوی شدهاند». ۲۴
بنابراین میتوان گفت این حرکتهای تشکیلاتی بهائیت است که باعث بروز خشونت در این فرقه در مقابله با مخالفان و دیگر اعضا شده و نگرانی بسیاری از کارشناسان و روانشناسان را برانگیخته است.
به راستی چرا افراد نباید در مورد رفتن یا باقی ماندن در بهائیت، آزاد باشند؟ چرا تشکیلات با توسل به زور و برنامههای مختلف به دنبال حفظ و کنترل اعضاست؟ و …
شکی نیست که اگر این برخوردهای تشکیلات نبود بسیاری از اعضای این فرقه تبری جسته و از آن خارج شده بودند.
منبع: ماهنامه شفافیت ، شماره چهل و ششم ، مرداد ماه ۱۳۹۲، صفحات ۳۶و ۳۷و ۳۸و ۳۹
یکشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴
———————————–
پی نوشت:
۱٫ “بهائیت، تروریسم دیروز، مظلوم نمای امروز”، ماهنامه شفافیت، شماره ۱۵، ص ۲۶٫
۲٫ همان، ص ۲۸
۳٫ همان
۴٫ “نامه مبلغ سرشناس، ادیب مسعودی”، ماهنامه شفافیت، شماره ۲۹ و ۳۰، ص ۳۲٫
۵٫ “ادیب مسعودی، چرا بهائی نماندم”، ماهنامه شفافیت، شماره ۲۹ و ۳۰ ص ۳۷
۶٫ مهتدی صبحی، فضل الله، خاطرات زندگی صبحی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۳
۷٫ همان، ص۴۴
۸٫ همان، ص ۴۵
۹٫ همان.
۱۰٫ همان، ص۸۰
۱۱٫ جهانگیری، بهزاد، نیمه پنهان، جلد سی و سوم: پشت پرده تشکیلات، ص ۸
۱۸٫ قربانی تشکیلات بهائیت: اگر درگیر بهائیت شوی خدا را از تو می گیرد”، ماهنامه شفافیت، شماره ۳۳ ، ص ۳۳
۱۹٫ گزارش خبرگزاری فارس از نشست نجات یافتگان از تشکیلات بهائیت، چهارم تیر ماه ۱۳۹۲
۲۰٫ “جنایت تکان دهنده منافقین از زبان یک عضو”، ماهنامه شفافیت، شماره ۳۳، ص ۷۲
۲۱٫ ” عرفان حلقه و رفتارهای فرقه گرایانه”، ماهنامه شفافیت، شماره ۳۲، ص ۶۶
۲۲٫ “موانع خروج اعضا از فرقه رام ا… “، ماهنامه شفافیت، شماره ۳۱، ص ۵۵
۲۳٫ ” چرا بهائیت یک فرقه مخرب است”، ماهنامه شفافیت، شماره ۳۷، ص۵۵
۲۴٫ سید کاظم موسوی : افراد آسیب پذیر طعمه تشکیلات برای تبلیغ و عضو گیری هستند”، ماهنامه شفافیت، شماره ۱۶، ص ۲۴٫