برگرفته از کتاب حلاوت هدایت
نویسنده: زینب رزثمالی (سوزان)
از جمله نشانههای اعجاز قرآن مجید آن است که هر چه علم و دانش و بشر ترقی بیشتری نماید امکان بهرهمندی از این کتاب آسمانی بیشتر خواهد شد. همچنین از دیگر نشانههای اعجاز قرآن مجید آن است که در هر عصر و زمانهای مطابق نیازها و مقتضیات (از نوع معقول) زمان میباشد، به همین جهت است که امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: قرآن مجید متعلق به تمام انسانها در تمامی اعصار میباشد و به همین جهت معجزه خوانده میشود.
خانم زینب رزثمالی دختر خانم عهدیه محمدحسینی، همچنین خواهرزادهی دکتر نصرتاله محمدحسینی مبلّغ سرشناس بهائی هستند. این بانوی بهائیزاده و مسلمان با فطرتی خداجو و با گوش دادن به ندای قلب خود اسلام را برگزیدند. در این مقاله از ایشان به بررسی مختصری از مفاهیم بهائیت پرداخته میشود.
حضرت مسیح (علیه السلام) میفرمایند: درخت را از میوهاش میتوان شناخت. حال برای آنکه به شناسایی پارهای از مفاهیم در آیین شما پرداخته شود، از مفهوم فرو ریختن ستارگان و تجزیه و تحلیل آن مقوله در کتاب ایقان سخن میگوییم. در این کتاب، صریحاً فرو ریختن ستارگان نفی گردیده است و نحوهی استدلال در آن چنین است : چون هر یک از ستارگان، هزاران هزار بار از کرهی زمین بزرگتر است لذا فرو ریختن آن به مثابه آن است که کوهی بر سر دانهی خردلی فرو افتد… .
اگر جمیع دانشمندان، اندیشمندان و خردمندان عالم گرد هم آیند و به بررسی این استدلال بپردازند به پروردگار جهانیان سوگند که یک صدا اذعان خواهند کرد که نفس این استدلال، بزرگترین دلیل بر عدم اطلاع نگارنده کتاب ایقان از مبانی علمی است، زیرا که اولاً فرو ریختن ستارگان هنگامی به وقوع میپیوندد که ذخایر انرژی موجود در آنها پایان پذیرد و چون چنین گردد، حجم ستاره بسیار بسیار بسیار کوچک شده و به شکل پراکنده در فضایی فروتر از ارتفاع اولیه درمیآید. لذا نه دیگر از حجم اولیه خبری است و نه اصلاً قرار است که روی زمین بیفتد … و امروزه حتی کودکان دبستانی هم میدانند که کرهی زمین خود ذرهای ناچیز در میان میلیاردها ذرهی ناچیز دیگری است .
جالب اینجاست که نه در قرآن و نه در انجیل هرگز سخن از فرو ریختن ستارگان بر زمین نیست و فقط به فرو ریختن آنها اشاره گردیده است. اتمها آن قدر کوچک هستند که با قویترین میکروسکوپها نیز دیده نمیشوند. اگر یک میلیون از آنها را کنار هم بگذارید، نقطهای ریز به اندازهی نوک سوزنی را تشکیل خواهند داد و هرگاه هزار میلیارد تا ده هزار میلیارد از آنها کنار هم چیده شوند، تازه طول این تعداد سرسامآور به یک سانتی متر خواهد رسید. فضای مابین هستهی اتم و الکترونهایی که گرد آن در حرکتاند، نسبت به حجمشان بسیار وسیع و فضایی خالی و هولناک است. شما اگر یک اتم را یک کیلومتر یعنی ۱۰۰۰ متر فرض کنید، تنها یک متر آن توسط پروتون اشغال شده است و الکترون در فاصلهی یک کیلومتری به دور هسته حرکت میکند. یعنی فاصله هسته تا الکترون یک فضای توخالی و بسیار وسیع است. در واقع کلیه موجودات جهان اعم از جاندار و بیجان از موجودی توخالی یعنی اتم تشکیل یافتهاند و چون یکباره فاصله و فضای خالی اتمها از بین برود، همهی موجودات عالم با حفظ وزن قبلی خود به موجودات بسیار ریزی تبدیل خواهند شد و در آن هنگام است که نظم عالم مادی در یک چشم به هم زدن از هم خواهد پاشید.
اگر خداوند عالم بخواهد که روزی عمر کائنات و موجودات پایان یابد، کافی است که امر الهی صادر شود و فرمان رسد که تمامی الکترونهای اتمهای عالم جدا شوند و هستهی آنها با هم جمع شوند. آنگاه است که کرهی زمین به اندازهی یک نارنج کوچک در خواهد آمد و کلیهی اجرام آسمانی نیز به گویهایی به تناسب کوچک و بزرگ سرگردان و حیران در خواهند آمد.
هزار الله اکبر به قرآن مجید که اگرچه مخاطب اولیهی آن عربهای بیبهره از مبانی علمی بودهاند، اما از آنجا که مخاطب نهایی آن همهی بشریت تا قیامت خواهد بود لذا متضمن مطالبی است که علم در برابر آن انگشت به دهان میماند!
انس و الفت با آیات قرآنی، به ما این حقیقت را یاد میدهد که آیات قرآن فقط آن هنگامی جنبهی تشبیه دارد که صریحاً به تشبیه بودن ان اشاره گردیده باشد. جالب اینجاست که مبشر شما معتقد است که احدی از شیعه معنای قیامت را درک نکرده است و باز نفس این مطلب، دلیلی آشکار بر عدم آشنایی وی با کلام الهی است چرا که اصولاً وقتی سخن از عدم درک انسانها (در هر زمینهای) در میان باشد، خداوند متعال آن خالق خبیر و حکیم میفرماید: ولکن اکثرهم لا یعلمون
باری، دنیای امروز دنیای علم و آگاهی است و هر آنچه که توسط شما، تشبیه خوانده شده است یکی پس از دیگری به لحاظ علمی به اثبات رسیده است. جای شگفتی است که در یک جا معتقدید که از برای هر ترکیبی، تجزیهای است و در جای دیگر… این است که قرآن مجید از جمله دلایلی که برای حقانیت خود میآورد این است که: اگر این کتاب از جانب غیر خدا میبود، در آن اعوجاج و اختلاف میدیدید و از جمله مواردی که صریحاً در مرام شما نفی گردیده و آن نیز حمل بر معنای تمثیلی و تشبیهی گردیده است، بحث معجزات الهی است.
امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند که معجزات همه ریشه در مبانی علمی دارد و چه زیبا امروز علم و دانش به اثبات آن میپردازد، و اما علت آنکه با عنوان معجزه از آن یاد شده است این است که به اذن پروردگار، موجبات تسریع علت در به وقوع پیوستن معلول به وجود میآید. از جملهی معجزات الهی که در حق حضرت موسی (علیه السلام) به وقوع پیوسته است، تبدیل چوبدستی ایشان به اژدها میباشد. اگر به پروردگار عالم و خالق بودن ایشان اعتقاد داشته باشید اذعان خواهید کرد که همان خدایی که اولین بار عالم هستی را از طبیعت خلق فرمود، البته و صد البته که همان خداوند قادر خواهد بود که دیگر بار نیز این مهم را به وقوع بپیونداند.
امروزه دانشمندان به خوبی مراحل تبدیل چوب به کالبد یک خزنده و البته در طول مدت زمانی بسیار بلند را مورد تحقیق و بررسی قرار دادهاند و لذا آنچه که معجزه انجام میدهد، آن است فواصل زمانی را در هم میشکند و به همین خاطر معجزه است…
حال به بررسی این مهم (تبدیل چوبدستی به …) در کتابهای شما میپردازیم: مقصود از تبدیل عصا (چوبدستی) به اژدها آن است که کلام حضرت موسی (علیه السلام) به مثابه اژدها آنان را مرعوب و مغلوب میسازد؛ در پاسخ به این تعبیر و این تأویل باید گفت که اگر به آیات قرآن مجید مراجعه کنید، میبینید که پس از آنکه این معجزه به عنوان آیه و برهان به حضرت موسی (علیه السلام) عطا میشود، به خداوند عرضه میدارد که خدایا گره از لسانم بگشا و برادرم هارون را که از من فصیحتر است به وزیری من بگمار. آری، علاوه بر آنکه علم این مطلب را تأیید میکند، آیات قرآنی نیز، استدلال شما را نفی مینماید و چه قدر حیرتآور و غیر منصفانه است که جمیع معجزات الهی را (که تماماً مبنای علمی دارد) نفی کرده و آنگاه در مورد مبشر مسلک خود معتقدید که قریب هفتصد گلوله به سمت وی شلیک گردیده و حتی یکدانه هم مورد اصابت قرار نگرفته است، حال آنکه این مطلب با هیچ علمی سازگاری ندارد. بر فرض محال هم که داشته باشد، اعتقاد به آن و نفی معجزات پیامبران دلیلی واضح بر خروج از طریقهی انصاف است.
ادامه این مقاله را در قسمت دوم مطالعه نمایید …
کلیک کنید: قسمت دوم