از زمان پیدایش آیین بهائی تاکنون آموزههای این نحله همواره در معرض نقد و انتقاد قرار داشته و اعتراضات گوناگونی به آن وارد شده است. علمای مسلمان و مسیحی و بهطور کلی طرفداران همهی شریعتهای الهی با نگارش کتابهایی مختلف، آموزههای آیین بهائی را در بوته نقد گذاشته و مشروعیت آن را به چالش کشیدهاند. علاوه بر طرفداران ادیان توحیدی و اندیشمندان مذهبی، آیین بهائی مورد نقد نویسندگان و اندیشمندان غیر باورمند به ادیان الهی نیز قرار گرفته و هر یک از منظری خاص آموزههای این آیین ایرانی نوظهور را در معرض انتقاد قرار داده و اعتراضات جدی به آن وارد کردهاند. مسئله گرایش به اسلام در میان باورمندان به آیین بهائی و نیز ایجاد انشعابات متعدد در بهائیت، هر چند سابقه طولانی دارد، اما با گسترش فضای مجازی و اینترنت این امکان برای برخی از روشنفکران و اندیشمندان بهائی در غرب به وجود آمد تا اعتراضاتی را به دیدگاهها و عملکرد رهبری جامعه بینالمللی بهائی یعنی بیتالعدل در اسرائیل وارد آورند. رهبری بهائیت در حیفا که خود را الهی و مصون از خطا و لغزش میداند، در مقابل این انتقادات تاب نیاورده و مخالفت شدید با روشنفکران و فرهیختگان معترض بهائی در جهان را در دستور کار خود قرار داده است. این دسته از مقالات سعی دارد تا با معرفی این اندیشمندان، در صدد گشودن راهی جدید در نگاه به دیانت بهائی است. راهی که پیشتر، برخی اندیشمندان و متفکران غربی آن را پیمودهاند.
یکی از تعالیم اصلی بهائیت تحری حقیقت است و از امور بدیهی برای نیل به حقیقت دسترسی به مطالب صحیح و واقعی در هر امری است. خوان کول با استناد به تعلیم فوق به انتقاد از تشکیلات بهائی و بیتالعدل بهخاطر پنهان ساختن بخشی از تاریخ باب و بهاءالله که با قرائت رسمی بهائی مغایرت دارد پرداخته است. او که کتاب نقطه الکاف حاجی میرزاجانی کاشانی را از جمله یکی از منابع مهم و دست اول تاریخ بابی در سال (۱۸۵۰-۱۸۵۱) میداند، معتقد است تاریخهای نگاشته شده بعدی از جمله تاریخ جدید حسین همدانی، تاریخ نبیل زرندی اساساً مبتنی بر نقطه الکاف نوشته شده است، یعنی نسخه پاریس یا نسخه ۱۸۶۰، ولی مطالب مربوط به دوران اولیه بابی، از قبیل حوادث راجع به جهاد و خونریزی و ستیزهگری و جایگاه و منزلت رهبری و جانشینی صبح ازل، به دقت حذف شده است و بهائیان به این تاریخ با دید خصومت مینگرند و آنرا جعلی معرفی مینمایند. کول در این رابطه مینویسد: آیین بابی، جهادی و مسلّحانه بود و الهیاتش آمیخته با عرفان اسلامی، ولی آیین بهائی ظاهر آرام و صلحجویانه دارد و تلاش کرده تا الهیات معقولتری ارائه کند. اینکه پیشینیان و اسلاف قهرمان بهائی چنان جنگنده باشند و درعین حال به موارد صلحآمیز عقیده و باور داشته باشند، پذیرش آن امروزه غیرممکن بهنظر میرسد. لذا مبلّغان بهائی، از ابوالفضل گلپایگانی تا حسن بالیوزی و داگلاس مارتین شروع به بدگویی از نسخه پاریس نقطۀالکاف کرده و آن را جعلی دانستد، ولی به هرحال باید توجه داشت که میرزای جانی یک بابی بوده و در حدود سالهای ۵۱ – ۱۸۵۰ تاریخ خود را نوشته است. او دیدگاههای خاص خود را درباره جهاد و نظامیگری، جایگاه ملّا حسین بشرویی و قدّوس و عقاید و آرای بابی داشته، که با عقاید و نظرات بهائیان ساکت و آرامشخواه بعدی، تفاوت داشته است. این نکته اساسی است که امثال گلپایگانی، بالیوزی، مارتین و سایر نویسندگان دو آتشه بهائی آن را نمیپذیرند و آنها را اشتباه تاریخنگاری تلقی میکنند.
خوان کول همچنین به مسئله سانسور در واقعیتهای تاریخی نیز اشاره دارد و به اینکه روایتهای تاریخی اولیه بهائی به سادگی و با سلیقه تشکیلات، دستخوش تغییر و یا تحریف قرار گیرد، معترض است. او وجود یک رسانه عمومی بدون سانسور را برای پیشرفت جامعه بهائی ضروری میداند. کول در مقاله «اسناد مرتبط با جنبشهای بابی و بهائی، سال ۶ شماره ۱ فوریه ۲۰۰۲» تحت عنوان سانسور در جامعه بهائی به داستانی که باعث تعطیلی یک مؤسسه انتشاراتی بهائی شد، اشاره میکند. داستان از این قرار است که مؤسسه انتشاراتی کلمات پرس در کالیفرنیا، با همکاری خوان کول کتاب «خاطرات سلمانی» را تهیه و آماده چاپ نمود. این کتاب حاوی خاطرات شفاهی استاد محمدعلی سلمانی، آرایشگر مخصوص بهاءالله است که در عینحال از نزدیکان او نیز محسوب میشود و میتواند بیانگر دیدگاهها و نقطه نظرات بهاءالله در زمان حیاتش باشد. بیتالعدل پس از اطلاع از انجام مقدمات چاپ کتاب، طی نامهای دستور به جلوگیری از انتشار آن میدهد و در نامه مورخ ۱۹۸۲/۱۲/۲ خود خطاب به خوان کول چنین مینویسد: جناب خوان ریکاردو کول، دوست بهائی عزیز، اکنون بیتالعدل توانسته است متن منتشره خاطرات سلمانی را با نسخه فارسی و دستنویس آن مقایسه نماید و بخشهایی را که کمیته ویژه برای حذف مشخص کرده است، ملاحظه کند. انتشارات کلمات با وسواس تمام مراحل بررسی قبل از انتشار را دنبال کرده، ولی متأسفانه این پروسه به علت یکسری سوء تفاهم و تداخل امور به هم خورده است. بیتالعدل دستور داده تا نکات زیر در پاسخ به پرسش شما در نامه ۱۳ اگوست ۱۹۸۲، اعلام گردد. « … در حال حاضر، افکار عمومی اگر چیزی هم درباره آیین بهائی شنیده باشد، عمدتاً نسبت به آن بیاطلاع یا بداطلاع اند. هرروزه در شرق و غرب عالم، مطالبی بر ضد امر بهائی انتشار مییابد. درحال حاضر مسئولیت و هدف اصلی بهائیان، به ویژه اندیشمندان بهائی، آن است که تصویر روشنی از بهائیت به افکار عمومی عرضه کنند و تعالیم بهائی را به خواستهها، دلمشغولیها و مشکلات بشریت پیوند بزنند. وقتی یک انتشارات بهائی اقدام به چاپ ترجمه متن مستند خاطرات سلمانی میکند، خوانندگان تصور میکنند که بهائیان چنین متن و روایات خاصی را صحیح و مناسب انتشار میدانند و اگر پاورقی و تفسیر خاصی صورت نگیرد، خواننده تصور خواهد کرد که اقدام و گفتار سلمانی مورد تأیید بهائیان بوده و تصویر صحیحی از آیین بهائی ترسیم کرده است و از آنجا که سلمانی از نزدیکان بهاءالله بوده، خواننده مسیحی به مقایسه پرداخته و او را با یکی از حواریون مسیح مقایسه خواهد کرد. با این نگرش، برخی از مطالب و اظهارات سلمانی گمراه کننده و یا فاقد ارزش است و علاوه بر آنکه تصور نامناسبی از امر بهائی برای خواننده معمولی ایجاد میکند، میتواند مستمسکی به دست دشمنان امر بدهد که در حال حاضر از هر وسیله و فرصتی برای حمله به امر و لکهدار کردن اعتبار آن خودداری نمیکنند. »
در ادامه نامه به چهار مورد از متن کتاب که ممکن است ایجاد سوء تفاهم نماید، اشاره شده است و به خوان کول توصیه میشود که به جای چاپ عمومی کتاب یاد شده، مطالب آن در اختیار مورخان بهائی مثل بالیوزی((حسن موقر بالیوزیhasan M.balyuzi ، متوفی ۱۳۵۹ لندن مدیر و اولین گوینده بخش فارسی رادیو بیبیسی و رئیس محفل ملی بهائیان انگلیس از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۶۰)) و ادیب طاهرزاده(( adib taherzadeh مشاور قارهای بهائی و عضو دارالتبلیغ بینالمللی و عضو بیتالعدل)) قرار گیرد تا بتوانند در جای مناسب از مطالب آن در نوشتههای خود استفاده نمایند. همچنین به عنوان الگو به کتاب «آئینهای بابی و بهائی (۱۹۴۴ -۱۸۴۴)، برخی از دیدگاههای معاصر غربی» نوشته دکتر موژان مؤمن اشاره میکند و توصیه مینماید تا نویسندگان بهائی به هنگام انتشار متون، باید ملاحظات دیگر را نیز سبک و سنگین و ارزیابی نمایند.((نامه مورخ ۱۹۸۲/۱۲/۲ دارالانشاء بیتالعدل به خوان کول نقل از اسناد مرتبط با جنبشهای بابی و بهائی سال ۶ شماره ۱ فوریه ۲۰۰۲ تحت عنوان سانسور در جامعه بهائی- خوان کول /docs/7Ebahai/%org.net-h.www://http
htm.salmuhj/v )) بیتالعدل همچنین در نامهای خطاب به مؤسسه انتشاراتی کلمات پرس ضمن اظهار تأسف از جلوگیری از چاپ کتاب، آمادگی خود را برای جبران هزینههای انجام شده اعلام میدارد. در قسمتی از این نامه آمده است: بیتالعدل بسیار متأسف است که ناچار شد در آخرین لحظه در این موضوع دخالت نماید و چون آشکار است که انتشارات کلمات همه شرایط و آداب بررسی کتاب را رعایت کرده است، لذا بیتالعدل آمادگی دارد تا هزینههای اضافی ناشی از تغییرات در لحظه آخر کتاب را پرداخت نماید.((نامه مورخ ۱۹۸۲/۹/۲۰ دارالانشاء بیتالعدل به مؤسسه انتشاراتی کلمات پرس، همان مدرک)) خوان کول که از عدم انتشار این اثر تاریخی و منحصر به فرد ناراضی است، در پاسخ به بیتالعدل مینویسد: من بر این عقیدهام که سیاست اتخاذ شده از سوی بیتالعدل جهانی، خط مشی زیانبار و مصیبتباری است و گذشت زمان، غلط بودن آن را اثبات خواهد کرد.
اطمینان دارم که در آن زمان، آن مرجع عالی، بر اساس اطلاعات و ملاحظات آتی خود، سیاست کنونی را کنار خواهد زد. عمیقاً عقیده دارم که حذف قسمتی از یک متن، اصل یا ترجمه آن، موقتاً یا دائمی، اقدامی غیرصادقانه است. همچنین احساس میکنم، ممانعت یک مؤسسه و نهاد عمومی از دسترسی عموم مردم و محققان به اسناد و اطلاعات بیش از ۳۰سال، به لحاظ اخلاقی غلط و ناصحیح است، زیرا عمیقاً عقیده دارم این قبیل کارها اساساً غلط است و هیچ دلیل و بهانهای نمیتواند آن را توجیه کند. همچنین نگرانم که اینگونه سیاستهای پنهانکاری و حذف و سانسور نهایتاً به نام و اعتبار آیین بهائی لطمه بزند. من عقیده دارم که آیین بهائی نباید از اسناد و مدارک تاریخی باقی مانده از قرن نوزدهم وحشت داشته باشد. رفتارها و نوشتههای اشخاص و افراد، نمیتوانند اعتبار آن را لکهدار کنند. ما بهائیان باید با مستندات تاریخی، نه با ترس و پنهانکاری و حذف و سانسور، بلکه با باور و ایمان به صحت امر بهائی، روبرو شویم.((نامه مورخ ۹ ژانویه ۱۹۸۳ خوان کول از دهلی به بیتالعدل، همان مدرک))
نکته پایانی: مثال بیتالعدل درباره اجازه انتشار مطالب تاریخی، کتاب آیینهای بابی و بهائی: برخی روایات معاصر غربی، تألیف موژان مؤمن است، (اکسفورد: انتشارات جرج رونالد) ولی در حقیقت این کتاب هم دچار سانسور شده و مؤلف قصد داشته مطالب مهمی را از آرشیوهای انگلیسی در کتاب بیاورد که با اصرار و تأکید بیتالعدل اعظم حذف کرده است.((نامه مورخ ۹ ژانویه ۱۹۸۳ خوان کول از دهلی به بیتالعدل، همان مدرک))
همان طور که ذکر شد خوان کول یک تحلیلگر سیاسی است و برعکسِ بیتالعدل،((بیتالعدل همان رهبری جامعه بینالمللی بهائی در اسرائیل، تاکنون چشم خود را بر روی جنایات اسرائیل و دیگر رژیمهای ستمگر بسته است و به بهانه عدم دخالت در سیاست از هرگونه اظهار نظر و حتی یک محکومیت زبانی نیز خودداری مینماید و این درحالی است که در قبال ایران سیاستهای خصمانه خود را ادامه میدهد و در مقابل اسرائیل سر تعظیم فرو میآورد)) اسرائیل را رژیمی ظالم و کودککش میداند. او در وبسایت اختصاصی خود یادداشتی تحت عنوان «دلیل همدستی آمریکا با رژیم کودککش اسرائیل» مینویسد و با ذکر دلیل، اثبات میکند که آمریکا در جنایات رژیم جنایتکار اسرائیل شریک است. در قسمتی از این یادداشت آمده است: «وزارت خارجه و دولت ایالات متحده آمریکا عملاً هیچکاری در قبال بیقانونی اسرائیل در غزه انجام نخواهد داد. آمریکا فعالانه به اسرائیل برای محاصره اقتصادی غیرنظامیان غزه کمک میکند و حتی به مصر فشار میآورد که از محاصره غزه حمایت کند. به گزارش سازمان عفو بینالملل از سال ۲۰۱۲ ایالات متحده آمریکا تسلیحات و مهمات اساسی به ارزش ۲۷۶ میلیون دلار به اسرائیل صادر کرده است، رقمی که در آن صادرات تجهیزات حمل و نقل نظامی و فناوریها در نظر گرفته نشده است. ایالات متحده، فعالانه با اعطای وضعیت دولت غیرعضو ناظر به فلسطین توسط سازمان ملل متحد مخالفت میکند. این وضعیت به این معنی است که فلسطین میتواند با استفاده از این وضعیت به دادگاه بینالمللی کیفری مراجعه و علیه اسرائیل بابت اشغال غیرقانونی زمینهای فلسطین در کرانه باختری شکایت کند. مخالفت آمریکا با دسترسی فلسطین به دادگاه بینالمللی نشان میدهد که چگونه واشنگتن با اسرائیل همدست است. ایالات متحده نمیتواند به عنوان کارگزار صادقی در مذاکرات اسرائیل و فلسطین فعالیت کند، زیرا دولت آمریکا به شدت به اسرائیل متعهد است و با اسرائیل، از جمله در این جنگ، یکی تلقی میگردد. کول معتقد است نظام سیاسی ایالات متحده فاسدترین نظام در جهان صنعتی است و نمایندگان آمریکا به سادگی توسط هواداران متعصب اسرائیل مانند اولسون شلدون((olson Sheldon)) و یا حییم سابان((haim saban)) خریده میشوند.»
خوان کول بهائیت را در برخی از جهات شبیه به گروه القاعده میداند؛ او در مقالهای با عنوان «مشابهت گروه القاعده و جامعه بینالمللی بهائی پیرو بیتالعدل» (( HhsE kmF/bahai.religion.talk/topic/#!rum fo/com.google.groups://https
/bahaicensorship/com.fglaysher://https
html.Qaida-20al%Bahai
/۲۰/۰۲/۲۰۱۲/com.thebahaiinsider://https
/cole-juan-by-article-voking pro-thought-qaida-al-an)) مینویسد: بهائیت طرفدار و مدعی محبت جهانی، مدارا و عدم خشونت و جدایی دین و سیاست است. در متون و نصوص بهائی، بارها و بارها تأکید شده است که رهبران دینی باید امور حکومتی را به سیاستمداران واگذار کنند. متأسفانه یک فرقه نوظهور بهائی خلق شده است که این فرقه به لحاظ ساختاری شبیه القاعده است، اگرچه از نظر شیوه و نه هدف و ایدهآلها، با آن فرق دارد. آنها معمولاً در کارشان خشونت و ترور ندارند، اگرچه بعضی اعضای جامعه بهائی از این روشها بدشان نمیآید اما نکته بسیار مهم و خطرناک آن است که این گروه، بالاترین و مهمترین نهادهای این آئین را تصرف کرده و در اختیار گرفته است. القاعده معتقد به انهدام و نابودی حکومتهای سکولار و عرفی و جایگزینی آنها با یک حکومت دینی فاشیستی است. بهائیت هم معتقد به انهدام و نابودی حکومتهای سکولار و عرفی و جایگزین ساختن آنها با یک حکومت دینی فاشیستی است. القاعده میکوشد نظام خلافت اسلامی را در جهان برپا نماید. بهائیان طرفدار حکومت دینی، بیتالعدل جهانی را جایگزین خلافت کرده و رؤیای حکومت بر جهان را دارند. القاعده نظام دموکراسی پارلمانی را نظامی فاسد، سرمایهمحور و غیرپاسخگو میداند و از آن ابراز انزجار میکند؛ بهائیان نیز از دموکراسی پارلمانی بیزارند و نهادهای دینی بدون انتخابات آزاد را جایگزین پارلمانها میکنند. فیروز کاظمزاده((firuz kazemzadeh، استاد تاریخ ایران و روسیه در دانشگاه ییل، متولد ۱۹۲۴ و سردبیر نشریه بهائی word order و متوفی ۲۰۱۷)) از رهبران بهائی در سال ۱۹۸۸ اظهار داشت: «اگر کسی از عملکرد محفل ملی ناراضی است، میتواند به محفل ملی شکایت کند، این موضوع با ایجاد کمپین یا تهیه طومار و ارسال آن به اینطرف و آنطرف برای جمع کردن امضاء و اعتراض به فعالیتهای نهادها متفاوت است. چنین اقداماتی ممکن است مورد تأیید و پشتیبانی دموکراسی آمریکایی باشد، ولی ربطی به بهاءالله و بهائیت ندارد. ما همواره باید به یاد داشته باشیم که نهادها و مؤسسات بهائی دارای حالتی غیرعادی و منحصر بهفرد و ترکیبی از حکومت دینی و نیز دموکراسی است. نهادهای دیانت بهائی توسط ما ایجاد نشدهاند، بلکه توسط خداوند ایجاد شدهاند.» القاعده گروههای کوچک متشکل را در سراسر جهان برای کار در زمینه حاکمیت دینی به کار میگیرد و مسلمانان بیگناه را از داخل مساجد عضوگیری میکند، بهائیان طرفدار بیتالعدل نیز گروههای مخفی در درون جامعه بهائی دارند و در جلسات و اجتماعات دینی و تزیید معلومات، افراد بهائی را عضوگیری کرده و دیدگاه انحرافی خود را به آنها القاء میکنند.
القاعده خواهان اطاعت محض اعضاء است و اجازه هیچگونه انتقاد و مخالفتی را نمیدهد، بهائیان طرفدار بیتالعدل نیز خواهان اطاعت محض در قبال نهادها هستند و هیچگونه انتقاد و اعتراضی را تحمل نمیکنند. خوان کول همچنین معتقد است: بهائیت اولیه، که از ویژگی رواداری و تحمل عقاید مخالف، آزادی بیان دیدگاه متفاوت و تعهد و التزام به جدایی دین و سیاست برخوردار بود، اکنون با خطر جدی سلطه و حاکمیت فرقه حاکمیتطلب مواجه است. این طرز تفکر نه تنها خطری برای بهائیت، بلکه تهدیدی برای کل جهان است. با وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، حال که دانستیم حاکمیت دینی انحصارطلب ما را به کجا میبرد، از همه بهائیان میخواهم تا از این راه دست بکشند. متون و نصوص را یکبار دیگر بخوانند و از ارزشهای حقیقی دین خود طرفداری کنند.((همان))
«پایان»
کلیک کنید: قسمت اول
کلیک کنید: قسمت دوم
کلیک کنید: قسمت سوم
منبع: فصلنامه بهائیشناسی، شماره ۴