انتخابات منظّم ۹ عضو بیتالعدل هر ۵ سال یکبار در یک کنوانسیون بینالمللی در حیفا برگزار میگردد.
در انتخابات بیتالعدل زنان حق عضویت ندارند.
آموز گیبسون، چارلز ولکات و ادیب طاهرزاده در دوران خدمت خود درگذشتند.
۱۳ عضو سابق دیگر اجازه گرفتند که بازنشست شوند که ظاهراً دلیل آن دلایل شخصی سلامتی و یا کهولت سن ذکر شده است.
۵ عضو دیگر (حکیم، کاولین، هافمن، چانس، روهه و پیترخان) پس از بازنشستگی درگذشتند، درحالی که ۸ عضو قبلی دیگر تا ژوئیه ۲۰۱۱ زنده بودند.
تغییر اخیر در عضویت بیتالعدل وقتی اتفاق افتاد که ۲ عضو دیگر به انتخاب خود در ۲۰۰۷ بازنشست شدند. انتخابات میان دورهای نیز به دلیل این که این ۲ عضو تا زمان انتخاب منظّم آوریل ۲۰۰۸ به کار خود ادامه دادند برگزار نشد. چون اعضای بیتالعدل هر ۵ سال یکبار انتخاب میشوند، به نظر میرسد که آقایان “دومبار” و “پیترخان” تصمیم به ترک زود هنگام گرفتند به جای این که چند سال دیگر تا زمان انتخابات آوریل ۲۰۱۳ منتظر بمانند. هارتمن گروسمن و گلنفورد میچل با شهریار رضوی و گوستا و کوریا که هر دو طبیعتاً عضو دارالتبلیغ بینالمللی (ITC) بودند جایگزین شدند. اگرچه مهمترین نکته این است که عضویت بیتالعدل فقط به علت مرگ یا بازنشستگی تغییر یافته است؛ هیچ عضو بیتالعدل در رقابت انتخاباتی برکنار نشده است.
این مسئله بیانگر روشنی از این واقعیت است که یک فرآیند گزینش در پشت صحنه وجود دارد.
عضویت بیتالعدل و دارالتبلیغ بینالمللی:
۱- مهمترین روند این است که از سال ۲۰۰۸ عضویت در بیتالعدل کاملاً از بین اعضای دارالتبلیغ بینالمللی (ITC) مستقر در اسرائیل در کنار بیتالعدل صورت گرفته است که اعضای آن نیز توسط خود بیتالعدل انتخاب میشوند. بنابراین در حقیقت یک حلقه بستهای وجود دارد که اعضای بیتالعدل کاندیداهای آتی خود را منصوب میکند. این مسئله همچنین نشان دهندهی آن است که دارالتبلیغ بینالمللی (ITC) به عنوان کمیتهی گزینش برای اعضای آیندهی بیتالعدل عمل میکنند.
به فرایند انتخاب توجه کنید:
۲- با انتخاب همیشگی اعضای بیتالعدل از ITC در حقیقت نوعی فعالیت انتخاباتی خاموش درحال انجام میباشد. این افراد دارای یک نقش نمایان در مقابل محافل ملی هستند درحالی که یک بهائی عادی هرگز شانسی برای شناخته شدن و معرفی شدن ندارد. بدینصورت مسلّم است که هیچ خون تازهای تزریق نمیشود و بهائیان جدیدی که در خارج حلقه تشکیلاتی که میتوانند دیدگاههای متفاوتی را ارائه کنند نقشی نخواهند داشت.
بنابراین شما فقط افرادی را خواهید داشت که در درون سیستم هستند و یک الگوی فکری یکسانی را همواره ارائه میکنند و در نتیجه شما با این افراد روبرو هستید چون که تنها کسانی هستند که در مقابل محافل ملّی رژه میروند.
۳- به این گروه افراد نورچشمی (ITC) محملی داده میشود در جاییکه آنها و فقط آنها در آن جا توسط افرادی که در شُرُف رأی دادن هستند دیده میشوند. هیچ بهائی دیگری، علیرغم این که چقدر خدمات مهمی انجام داده باشد فرصت مشابهی برای دیده شدن ندارد، این اقدام هدفمند صورت میگیرد. آنچه اتفاق میافتد انتخاب گروهی از افرادی است که اعضای آتی بیتالعدل هستند. این فرآیند گزینش، انتخاب الهی نامیده میشود…
۴- به اعضای ITC در واقع یک وظیفهی جغرافیایی داده میشود، عیناً مثل اعضای بیتالعدل که خیلی مسافرت میکنند تا محافل ملی سراسر جهان را ملاقات کنند. این افراد همچنین در مواردی با سایر بخشهای تشکیلاتی و جامعه امری ملاقات میکنند، سخنرانی میکنند، در مراسم شرکت میکنند و غیره.
۵- عضویت در ITC یک فرصت نابرابر برای خودنمایی و دسترسی به محافل ملی فراهم میسازد که همان بانک رأی است. انتخاب در ITC برای رأیدهندگان نشان دهندهی آن است که بیتالعدل نسبت به انتخاب انحصاری این افراد نظر دارد.
۶- فرآیند انتخابات بیتالعدل قطعاً ثابت است. اعضای ITC از قبل در خلوص عقیدتی خود گزینش میشوند و فرصت بینظیر خودنمایی که پیش نیاز کار انتخاباتی است را به دست میآوردند.
تجزیه و تحلیل:
۱- تاکنون از ۲۵ عضو بیتالعدل ۸ عضو ایرانی تبار هستند. این تعداد برابر ۵/۳۱ درصد فقط برای ۱ کشور است. مهد امرالله از اولویت برخوردار است. اعضای فعلی بیتالعدل ۴ عضو ایرانی هستند که ۴۴ درصد اعضا را تشکیل میدهد.
۲- ۲۵ عضو بیتالعدل دارای ۴۳۱ سال خدمت هستند که ۸ ایرانی دارای ۱۳۵ سال خدمت هستند که مجدداً برابر ۳/۳۱ درصد است که این اتفاق عجیبی است.
۳- جمعیت بهائی ایرانی در مقایسه با جمعیت بهائیان جهان برابر ۳۰ درصد میباشد که همه چیز را مناسب جلوه میدهد.
تا به امروز دارالتبلیغ بینالمللی دارای ۲۶ عضو هستند که ۶ نفر آنها حدود ۲۳ درصد ایرانی هستند.
از اعضای محافل ملی در سراسر جهان، درصد ایرانیان بهائی بین ۲۵ تا ۳۰ درصد است. حتی برای ۸۵ نفر هیئت مشاورین قارهای که در سراسر جهان منصوب شدهاند، درصد مشاورین ایرانی در همین حدود درصدی هستند.
جمع بندی:
این موارد به وضوح نشان میدهد که آیین بهائی زیر سلطهی ایرانیان است، درحالی که افراد سایر کشورها برای فعالیت زیر نظر و برای ایرانیان کار میکنند. نکته عجیبتر اینکه سایر اعضای غیرایرانی بیتالعدل هم بهائیزاده نیستند و اکثراً آمریکایی یا انگلیسی میباشند. تشکیلات بهائی تحت تأثیر فرهنگ شاهنشاهی ایرانی بسیار ضد دموکراتیک و ضد توسعه است.